آهنی که بدان سوراخ های مبزل شراب و یا سوراخ آوند شراب را گشایند. (ناظم الاطباء). سوراخی که بدان مبزل شراب گشایند. (منتهی الارب). مته که بدان پیت شراب سوراخ کنند. (یادداشت بخط دهخدا)
آهنی که بدان سوراخ های مبزل شراب و یا سوراخ آوند شراب را گشایند. (ناظم الاطباء). سوراخی که بدان مبزل شراب گشایند. (منتهی الارب). مته که بدان پیت شراب سوراخ کنند. (یادداشت بخط دهخدا)
بریل. درلغت نامۀ اسدی (ص 333) صورتی بدین گونه آمده و گویدکوهی است عظیم، و شاهد آن بیت ذیل است: هر قطره ای ز جودت رودی است همچو جیحون هر ذره ای ز حلمت کوهیست چون بزیّل. رفیعی. چنین کوهی را در اعلام جغرافیایی نیافتیم و البته ’بزیل ّ’ معجم البلدان یاقوت نیز نیست چه بریل کوه نیست و یاء هم خفیفه است نه مشدد. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به بذیل شود
بریل. درلغت نامۀ اسدی (ص 333) صورتی بدین گونه آمده و گویدکوهی است عظیم، و شاهد آن بیت ذیل است: هر قطره ای ز جودت رودی است همچو جیحون هر ذره ای ز حلمت کوهیست چون بزیّل. رفیعی. چنین کوهی را در اعلام جغرافیایی نیافتیم و البته ’بِزْیَل ّ’ معجم البلدان یاقوت نیز نیست چه بریل کوه نیست و یاء هم خفیفه است نه مشدد. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به بذیل شود