جدول جو
جدول جو

معنی بزوغ - جستجوی لغت در جدول جو

بزوغ
تافتن، تابیدن، تابان شدن، برآمدن آفتاب
تصویری از بزوغ
تصویر بزوغ
فرهنگ فارسی عمید
بزوغ
(اِ طَ)
روشن و تابان شدن آفتاب یا ابتدای طلوع است. (آنندراج) (منتهی الارب). برآمدن آفتاب و ماه و ستاره. (شرفنامۀ منیری) (ناظم الاطباء). برآمدن آفتاب و ماه. (المصادر زوزنی). تیغزدن آفتاب. طلوع. (یادداشت بخط دهخدا) :
گر نبودی این بزوغ اندر خسوف
گم نکردی راه چندین فیلسوف.
مولوی.
لغت نامه دهخدا
بزوغ
آفتاب آمدن، تابیدن
تصویری از بزوغ
تصویر بزوغ
فرهنگ لغت هوشیار
بزوغ
((بُ))
برآمدن، تافتن، تابیدن (آفتاب و ستارگان)
تصویری از بزوغ
تصویر بزوغ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کزوغ
تصویر کزوغ
گردن، مهرۀ گردن
فرهنگ فارسی عمید
مرحله ای که موجود زنده به حد رشد کامل می رسد. در اسلام سن بلوغ دختر پایان نه سال قمری و برای پسر پایان چهارده سال قمری است، رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزوش
تصویر بزوش
کرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گلغر، پت، تبت، تبد، بزشم، بزوشم، تفتیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزور
تصویر بزور
بذرها، دانه ها، تخمها، جمع واژۀ بزر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزوغ
تصویر آزوغ
آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کزوغ
تصویر کزوغ
مهره گردن (انسان و حیوان) : (بزخمی کزوغ ورا خرد کرد چنین حرب سازند مردان مرد)، (عسجدی) توضیح: بفردوسی نسبت داده شده ولی در شاهنامه نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
رسیدن به سن رشد، بالغ شدن دختر و پسر در سنین معین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزور
تصویر بزور
پارسی تازی شده، جمع بزر، برزها جمع تخمها تخمهای سبزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزوش
تصویر بزوش
موی و پشم بر کرک بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزوع
تصویر بزوع
دمیدن آفتاب سپیده دمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزوغ
تصویر آزوغ
آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند، آزغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
((بُ))
به سر رسیدن، رسیدن به سن رشد، رسیدگی، سن قانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کزوغ
تصویر کزوغ
((کَ))
مهره، مهره های گردن و پشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
پزاوش، بالش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
Maturation, Maturity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
maturation, maturité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
成熟
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
בגרות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
परिपक्वता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
pematangan, kedewasaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
การเจริญเติบโต , ความสมบูรณ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
rijping, volwassenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
dojrzewanie, dojrzałość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
maduración, madurez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
maturazione, maturità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
maturação, maturidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
成熟
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
дозрівання , зрілість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
Reifung, Reife
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
созревание , зрелость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
성숙
دیکشنری فارسی به کره ای