جدول جو
جدول جو

معنی بزغشی - جستجوی لغت در جدول جو

بزغشی(بُغُ)
ابوالمظفر، وزیر سامانیان. این کلمه در بعضی نسخ تاریخ بیهقی برغشی آمده است. رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 83 و حاشیۀ شمارۀ 2 آن صفحه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ)
منسوب به باغش از قرای گرگان. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
ابوالعباس احمد بن موسی بن عمران المستملی باغشی جرجانی. از روات است که از ابی نعیم استرآبادی روایت کرده است. (از الانساب سمعانی ج 1 ورق 60) (معجم البلدان). این نسبت را تاج العروس بدینصورت ضبط کرده است: ابوالعباس احمد بن موسی بن باغیش الجرجانی. روات در علم حدیث به کسانی گفته می شود که در جمع آوری و نقل احادیث از دیگران فعالیت کرده اند. این افراد می توانند صحابه پیامبر، تابعین و حتی نسل های بعدی باشند. در تاریخ اسلام، روات نه تنها مسئول انتقال روایت ها بلکه در تفسیر و تحلیل دقیق این احادیث نیز نقش داشته اند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
(بُ کُ)
حاصل عمل بزکش. رجوع به بزکش شود
لغت نامه دهخدا
(بُ غُ)
لقب یکی از اولیأالله است، و طایفۀ ایشان را بزغشیه خوانند. (برهان). شیخ نجیب الدین علی بن بزغش. رجوع به نجیب الدین در همین لغت نامه و شدالازار و نفحات الانس و از سعدی تا جامی شود
لغت نامه دهخدا