جدول جو
جدول جو

معنی بزشکی - جستجوی لغت در جدول جو

بزشکی
معالجه بیماران طبابت
تصویری از بزشکی
تصویر بزشکی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بچشکی
تصویر بچشکی
پزشکی طبابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بجشکی
تصویر بجشکی
پزشکی طبابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پزشکی
تصویر پزشکی
دانش معالجۀ بیماران، طبابت، شغل و عمل پزشک، طبابت، (صفت نسبی، منسوب به پزشک) آنچه مربوط به معالجۀ بیماران است، طبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پزشکی
تصویر پزشکی
طبابت، معالجه بیماران، منسوب به پزشک، طبی، قانونی شاخه ای از فن پزشکی که از شناسایی آسیب های ناشی از جنایات بحث می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پزشکی
تصویر پزشکی
Medical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
медицинский
دیکشنری فارسی به روسی
การแพทย์
دیکشنری فارسی به تایلندی
चिकित्सा
دیکشنری فارسی به هندی
চিকিৎসা
دیکشنری فارسی به بنگالی
طبیب، جراح، حکیم، پزشک آنکه بیماران را معالجه کند طبیب. توضیح اصح (بزشک) بابای موحده است ولی در قرون اخیر (پزشک) بابای سه نقطه متداول گردیده
فرهنگ لغت هوشیار