جدول جو
جدول جو

معنی بزدیغری - جستجوی لغت در جدول جو

بزدیغری
(بُ غَ ری ی)
نسبت است به بزدیغره که قریه ای است از قرای نیشابور. و محمد بن زیاد بن یزید نیشابوری بزدیغری مکنی به ابوعبداﷲ فقیه معروف متوفای 295 هجری قمری منسوب بدانجاست. (از معجم البلدان و انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ غَ رَ)
از قرای نیشابور است. و بزدیغری فقیه از آنجاست. (از معجم البلدان). و رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 199 شود
لغت نامه دهخدا
(بُ غَ)
دهی است در تکاب. (تاریخ بیهق ص 207) ، محترم شدن. مقام و منزلت یافتن:
تو یاد هرکه کنی در جهان بزرگ شود
مگر که دیگرش از چشم خویش بگذاری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(بُ)
بد آوردن در قمار. رجوع به بز آوردن شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
گرفتن بز. بز گرفتن. رجوع به بز گرفتن شود.
لغت نامه دهخدا
(بُ)
مرگامرگی بز. (یادداشت بخط دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(بَ اُ غُ)
بداغوری. رجوع به بداغوری شود
لغت نامه دهخدا