جدول جو
جدول جو

معنی بریتانیا - جستجوی لغت در جدول جو

بریتانیا
(بْری / بِ)
بریطانیا. بریتانیای کبیر. انگلستان. کشور بریتانیا شامل جزیره بریتانیا (ویلز) ، اسکاتلند، ایرلند شمالی، جزیره من و جزایر دریای مانش (آنگلونرمان) می باشد. مساحت بریتانیا 243239کیلومتر مربع است و بیش از 50 میلیون تن جمعیت دارد. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به انگلستان شود، منقرض گشتن: بر دست ماهویه مرزبان مرو کشته شد و نسل ملوک فرس بریده گشت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 26). و رجوع به بریده گردیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فیلم آرشیو ملی بریتانیا
تصویر فیلم آرشیو ملی بریتانیا
فیلم آرشیو ملی بریتانیا (British Film Institute) این آرشیو شامل هزاران فیلم و ویدئو از تاریخ سینمای بریتانیا و دیگر کشورها است و به عنوان یکی از مهم ترین مراکز نگهداری فیلم در جهان شناخته می شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از بروانیا
تصویر بروانیا
فاشرا، گیاهی خاردار با تارهایی شبیه تاک و میوه ای سرخ رنگ و خوشه دار به اندازۀ نخود که به گیاهان و اشیای نزدیک خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
سپیدتاک، سپیتاک، سفیدتاک، سیاه دارو، ماردارو، هزارشاخ، هزارکشان، هزارجشان، هزارافشان، ارجالون
فرهنگ فارسی عمید
(بَرْ)
به لغت یونانی رستنیی باشد که مانند عشقه بر درختها پیچد و میوۀ آن شبیه به انگور است، بجهت دباغت کردن چرم بکار آید و آنرا به عربی حالق الشعر خوانند چه از آن ریشه ها آویزان می باشد و باین سبب هزارافشان گویندش. (برهان). به یونانی فاشرا است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (اختیارات بدیعی) (مخزن الادویه). کرم دشتی. کرمهالبیضاء
لغت نامه دهخدا
ملکۀ پریان و زن اوبرون و یکی از اشخاص کتاب ’رؤیای یک شب تابستانی’ اثر شکسپیر است، (از لاروس)، رجوع به فرهنگ فارسی معین شود
لغت نامه دهخدا
گیاهی از تیره لگومینوز از دستۀ سزالپینه قسمت قابل مصرف: ریشه، مادۀ مؤثره تانن، موارد استعمال: تنتور و عصارۀ راتانیا (کارآموزی داروسازی ص 182)
لغت نامه دهخدا
(بِرْ)
منسوب به بریان. رجوع به بریان شود.
لغت نامه دهخدا
(بِ رِ)
نام شبه جزیره ای است در مغرب فرانسه. (ناظم الاطباء). شبه جزیره ایست بین دریای مانش در شمال و خلیج بیسکی در جنوب و حالیه به پنج ولایت منقسم است سواحلش نامنظم و سنگی و دارای بندرگاههای طبیعی و جزایر متعدد و قسمت داخلی آن پست و بلند است. شغل عمده اهالی زراعت و ماهیگیری است. شهرهای مهمش بجز رن پایتخت تاریخی آن همه بندر است. (دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(بْری / بِ یِ کَ)
بریطانیای کبیر. بزرگترین جزایر بریتانیایی، شامل انگلستان، گال و اسکاتلند. از زمان رومیان این قسمت بنام ’برتانی’ مطلق نامیده میشد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به بریتانیا و انگلستان شود،
{{حاصل مصدر}} شغل برید. صاحب بریدی. مقامی معادل ریاست پست امروز: بریدی سیستان که در روزگار پیشین به اسم حسنک بود شغلی بزرگ با نام به طاهر دبیر دادند. (تاریخ بیهقی). اختیار او را کردند خلعتی بسزا یافت (خواجه بونصر) و امروز که این تصنیف می کنم با این شغل است و بریدی بر این مضموم. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
یونانی تازی شده هزار افشان از گیاهان گیاهی است که مانند عشقه بر درختها پیچد. میوه آن شبیه بانگور است و جهت دباغت بکار برند حالق الشعر هزار افشان
فرهنگ لغت هوشیار
دانه ی گندم یا برنج برشته شده، گوشت و پیاز چرخ کرده که آن
فرهنگ گویش مازندرانی