- برگه
- فیش، ورق، صفحه
معنی برگه - جستجوی لغت در جدول جو
- برگه
- مانند برگ، تکه کاغذ
- برگه
- برگ، برگ مانند، چیزی که شبیه برگ باشد، تکه های بریده شده از هلو یا زردآلو که آن ها را در آفتاب خشک کنند، نشانه و نمونۀ مال، تکه ای از اموال دزدیده شده که در نزد کسی پیدا شود، تکۀ کوچک کاغذ برای یادداشت، فیش
- برگه ((بَ گِ))
- مجازاً قطعه کاغذ یا مقوا برای نوشتن یادداشت، مدرک، میوه گوشتالوی هسته دار که هسته آن را بیرون آورده آن را خشک کنند، فرم (واژه فرهنگستان)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از ورزش های باستانی ایران که با میل انجام می شد
گبرگه گرفتن: میل گرفتن
گبرگه گرفتن: میل گرفتن
آلتی است مانند کمان از آهن ساخته و کشتی گیران بدان در گود زور آزمایی کنند
غلام، کنیز، اسیر
شکوفه روفاندار (درخت مسواک) دیگ دیگ سنگی افزاری است درودگر انرا که بوسیله آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب
آفریدگان، آفریده، خلق
روزگار، زمان
زرد آلو و هلوی دو نیم شده و هسته در آورده و خشک کرده شده
بیوقت بیموقع، دیروقت، اول شب شبانگاه
جای در، مدخل خانه
آبگیر، تالاب
منزل مسکن جای باش، جایی که نقد و جنس در آنجا نهند، مقام مرکز مستقر، آبادی ده، سازمان موء سسه، انبار مخزن، صندوق، خیمه خرگاه، چند اول لشکر، اسباب وزیران و ارکان دولت. یا بار و بنگاه. چیزهای قابل حمل مانند چادر و خیمه و دیگر اسباب و لوازم سفر. بانگه آواز نعره، کشیدن آواز
دربار، قصر شاهان، بارگاه
شاخ درخت، کشت، زراعت
جمع بار نیکو کاران صالحان
بنده زر خرید
پاره وحصه و بهره
قاطع، برنده، برا، بیزاری، بیگناهی، وارهیدگی، وام رهی، آک رهی (آک عیب)
خانه دیو دیو جای، ریگستان
سپیدک خجک ناخن
برگ کوچک
انجیر معابد
استخر کوچک، حوض آب
باک بیم
حلقه زدن و صف کشیدن، جماعت، دسته، گروه
خیمه بزرگ سرا پرده. یا خرگاه اخضر. آسمان. یا خرگاه سبز. آسمان. یا خر گاه قمر. خرمن ماه هاله. یا خر گاه مینا. آسمان
برگست، پناه بر خدا، حاشا، هرگز، معاذ اللّه، پرگست، پرگس، عیاذا بالله