جدول جو
جدول جو

معنی برگبالان - جستجوی لغت در جدول جو

برگبالان
حشراتی با بال های لطیف و نازک
تصویری از برگبالان
تصویر برگبالان
فرهنگ فارسی عمید
برگبالان(بَ)
جمع واژۀ برگبال. حشراتی که بالهای آنها مانند برگ گل نازک و لطیف است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
برگبالان
حشراتی که بالهای آنها مانند برگ گل نازک و لطیف است
تصویری از برگبالان
تصویر برگبالان
فرهنگ لغت هوشیار
برگبالان((بَ))
حشراتی که بال های آن ها مانند برگ گل نازک و لطیف است
تصویری از برگبالان
تصویر برگبالان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ)
دهی است از دهستان سربند علیا بخش سربند شهرستان اراک، سکنه آن 566 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) ، جسته و جهیده، چست و چالاک. (فرهنگ فارسی معین) ، مناسب و لایق. (ناظم الاطباء). خوب و پسندیده و ممتاز و عالی. (فرهنگ فارسی معین). باموقع. (ناظم الاطباء) ، شخص معروف و بزرگ. ج، برجستگان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
آخته قامت. بلندقامت. بلندقد:
یکی برزبالا بود زورمند
همه شیر گیرد بخم کمند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
مزرعی که بهنگام باران کاشته شود. (آنندراج). کشتزاری که در هنگام باران کشته شود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برزبالا
تصویر برزبالا
بلند قامت، بلند قد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برباران
تصویر برباران
کشت زاری که در هنگام باران کشته شود
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان سه هزار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی