جدول جو
جدول جو

معنی برودری - جستجوی لغت در جدول جو

برودری
نوعی گلدوزی که در آن بخش میانی نقوش را برمی دارند
تصویری از برودری
تصویر برودری
فرهنگ فارسی عمید
برودری
(بْرُ / بُ رُ دِ / دْ)
ترسیمات برجسته بر روی پارچه بوسیلۀ سوزن یا ماشین ایجاد کردن. گلدوزی. قلاب دوزی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
برودری
فرانسوی کجه دوزی گل دوزی ترسیمات برجسته برروی پارچه بوسیله سوزن یا ماشین ایجاد کردن گلدوزی قلاب دوزی
فرهنگ لغت هوشیار
برودری
((بُ رُ دِ))
گلدوزی، قلاب دوزی
تصویری از برودری
تصویر برودری
فرهنگ فارسی معین
برودری
زری دوزی، قلاب دوزی، گلدوزی، ملیله دروزی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برادری
تصویر برادری
برادر بودن
فرهنگ فارسی عمید
(بَرْ وَ)
مخفف باروری. مثمر بودن. رجوع به برور و باروری شود، ظاهر شدن و آشکار شدن برق. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، ترسیدن و بیم کردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به برق شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ)
برادر بودن. اخوت. اخاء. اخاوت. (یادداشت بخط مؤلف). مؤاخات و نسبت اخوت و خویشی. (منتهی الارب) :
آئین برادری وشرط یاری
آن نیست که عیب من هنر پنداری.
سعدی.
، سزاواری. لیاقت.
- امثال:
دارندگی و برازندگی
لغت نامه دهخدا
تصویری از برادری
تصویر برادری
اخوت وبرادر بودن، خویشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برابری
تصویر برابری
انطباق، موازنه، تساوی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برودتی
تصویر برودتی
سرمایشی
فرهنگ واژه فارسی سره
اخوت، مساوات، مصادقت، دوستی، مودت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از برادری
تصویر برادری
الأخوّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از برادری
تصویر برادری
Brotherhood, Fraternal, Fraternization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برادری
تصویر برادری
fraternité, fraternel, fraternisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برادری
تصویر برادری
兄弟愛 , 兄弟の , 親睦
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جامعه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از برادری
تصویر برادری
بھائی چارہ , بھائیوں جیسا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از برادری
تصویر برادری
ভ্রাতৃত্ব , ভ্রাতৃত্বপূর্ণ , ভ্রাতৃত্বসন্ধান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از برادری
تصویر برادری
undugu, wa kike, udugu wa karibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از برادری
تصویر برادری
kardeşlik, kardeşçe, dostane ilişki
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از برادری
تصویر برادری
형제애 , 형제의 , 친목 도모
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برادری
تصویر برادری
братство , братский , братание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برادری
تصویر برادری
Brüderlichkeit, brüderlich, Verbrüderung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برادری
تصویر برادری
भाईचारा , भ्रातृ , भाईचारे की भावना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برادری
تصویر برادری
persaudaraan, persahabatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برادری
تصویر برادری
ความเป็นพี่น้อง , เป็นพี่น้อง , ความสัมพันธ์ฉันมิตร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برادری
تصویر برادری
broederschap, broederlijk, verbroedering
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برادری
تصویر برادری
hermandad, fraternal, confraternización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برادری
تصویر برادری
fratellanza, fraterno, fraternizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برادری
تصویر برادری
fraternidade, fraternal, confraternização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برادری
تصویر برادری
兄弟情谊 , 兄弟般的 , 结交
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برادری
تصویر برادری
braterstwo, braterski, fraternizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برادری
تصویر برادری
братерство , братський , братання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برادری
تصویر برادری
אִחְווּת , אחווה , אַחֲוָה מְשֻׁתֶּפֶת
دیکشنری فارسی به عبری