جدول جو
جدول جو

معنی بردوسلام - جستجوی لغت در جدول جو

بردوسلام
(بُ دُ سَ)
لسان الحمل. (یادداشت مؤلف). بارهنگ. بارتنگ. (یادداشت مؤلف) ، در اصطلاح اداری بر کسی اطلاق می کنند که نوشته ها و کتاب ها راغوررسی و مطالعه می کند و درباره آنها نظر می دهد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بروسلا
تصویر بروسلا
خانواده ای از باکتری ها که باعث ابتلا به بیماری تب مالت می شوند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ دَ)
همواره. همیشه. مداوم. علی الدوام. (آنندراج) :
چو تمکین و جاهت بود بردوام
مکن زور بر مرد درویش و عام.
سعدی
لغت نامه دهخدا