جدول جو
جدول جو

معنی برخوردار - جستجوی لغت در جدول جو

برخوردار
متمتع
تصویری از برخوردار
تصویر برخوردار
فرهنگ واژه فارسی سره
برخوردار
بهرهمند، کامیاب، مستفیذ، بهره ور ومتنعم
تصویری از برخوردار
تصویر برخوردار
فرهنگ لغت هوشیار
برخوردار
((بَ خُ))
بهره مند، کامیاب
تصویری از برخوردار
تصویر برخوردار
فرهنگ فارسی معین
برخوردار
بهره مند، کامیاب
تصویری از برخوردار
تصویر برخوردار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برخورداری
تصویر برخورداری
لذت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برخورداری
تصویر برخورداری
بهره مندی، تمتع کامیابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخورداری
تصویر برخورداری
بهره مندی، کامیابی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برخورداری
تصویر برخورداری
بهره مندی، کامیابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نابرخوردار
تصویر نابرخوردار
بی نصیب محروم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برآوردگر
تصویر برآوردگر
Estimator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ผู้ประเมิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
मूल्यांकनकर्ता
دیکشنری فارسی به هندی
মূল্যায়নকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تخمینہ لگانے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بخوردان
تصویر بخوردان
ظرف فلزی که در آن بخور دود کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برخوردن
تصویر برخوردن
برخوردن به کسی یا چیزی مثلاً به طور اتفاقی دیدن کسی یا چیزی،
مواجه شدن با کسی یا چیزی، ملاقات کردن با کسی یا چیزی، برای مثال جان تازه می شود ز لب روح پرورت / هرکسی که «برخورد» به تو از عمر برخورد (صائب - لغت نامه - برخوردن)
کنایه از رفتار کسی را توهین آمیز دانستن و رنجیدن مثلاً شاید حرف من به او برخورده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
تصادم، ضربه، تماس، تصادف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
بهم خوردن دو چیز، تصادف
فرهنگ لغت هوشیار