- برجستگی
- امتیاز
معنی برجستگی - جستجوی لغت در جدول جو
- برجستگی
- بلندی، جهندگی
- برجستگی
- برآمدگی، بالاآمدگی، بلندی
- برجستگی
- Bumpiness, Conspicuousness, Prominence
- برجستگی
- неровность , заметность , выдающееся положение
- برجستگی
- Unebenheit, Auffälligkeit, Prominenz
- برجستگی
- нерівність , помітність , виразність
- برجستگی
- nierówność, wyrazistość, wybitność
- برجستگی
- 不平整 , 显眼 , 突出
- برجستگی
- irregularidade, visibilidade, proeminência
- برجستگی
- irregolarità, evidenza, prominenza
- برجستگی
- irregularidad, notoriedad, prominencia
- برجستگی
- irrégularité, visibilité, proéminence
- برجستگی
- onregelmatigheid, opvallendheid, prominentie
- برجستگی
- ความขรุขระ , ความเด่น , ความโดดเด่น
- برجستگی
- ketidakrataan, keterlihatan, keunggulan
- برجستگی
- دخولٌ في المستشفىٰ , يدخل إلى المستشفى , ربط
- برجستگی
- असमानता , स्पष्टता , प्रमुखता
- برجستگی
- אי סדר , בָּרוּת , בולטות
- برجستگی
- 凸凹 , 顕著
- برجستگی
- 울퉁불퉁 , 두드러짐
- برجستگی
- engebelik, belirginlik
- برجستگی
- mabadiliko ya uso, umaonekana, umaarufu
- برجستگی
- অমসৃণতা , ঐচ্ছিকতা , উজ্জ্বলতা
- برجستگی
- ٹوٹ پھوٹ , برجستگی , نمایاں
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ضرورت، لزوم، وجوب، اجبار
ابهام
آراسته بودن عمل آراسته
در حق درباره در باب: (اینک باعنان تو نهادم مکافات این مکرمت را که براستای من کردی) (بیهقی 34) (لازم الاضافه است)
بلند شدگی
وضع و حالت برگشته
برخاسته بودن، بلندشدگی
وضع و حالت برگشته، واژگونی
ضرورت، ضروری و لازم و مورد حاجت بودن
آراسته بودن، دارای فضایل و کمالات بودن، نظم و ترتیب، بسامانی