جدول جو
جدول جو

معنی بربصه - جستجوی لغت در جدول جو

بربصه
(اِ تَ)
آبیاری کردن زمین را یا شیار کردن و سپس آب دادن آنرا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بربص الارض ارسل فیها الماء لتجود. (اقرب الموارد) ، صیفی کاری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
طلب کردن. (منتهی الارب). طلب کردن کسی را. (ناظم الاطباء) ، باغبانی که بر اساس مزارعه کار میکند، یا باغبانی که حق برداشت محصول را اجاره میکند. باغبان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بِ بِ رَ)
آوازی که در خواندن گوسفند نمایند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بُ بُ رَ)
کسی که صداهای بسیار کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ بَ رَ)
جزیرۀ بربره، نام شهری است بر ساحل شرقی افریقیه نزدیک زیلع. (از ابن بطوطه). بلادی است بین حبشه و زنج و یمن در ساحل دریای یمن و دریای زنج و مردم آن سخت سیاهند و خود دارای زبانی هستند که دیگران آنرا نمی فهمند. زندگانی آنان از شکار حیوانات وحشی تأمین میشود و در بلاد آنان حیوانات وحشی عجیبی یافته میشود که درجاهای دیگر نیست از جمله زرافه و ببر و کرگدن و پلنگ و فیل و جز اینها و گاه در سواحل آنان عنبر یافته میشود. برای تفصیل بیشتر رجوع به معجم البلدان شود، ریحان کوهی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ساختن کلمه ای بتکلف و برخلاف قیاس که در لغت نبوده است. معنی مجعول بکلمه دادن مخالف معنی آن. (یادداشت بخط مؤلف)
آواز کردن بز. (اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
بصبص. دم جنبانیدن سگ و چاپلوسی کردن آن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دم جنبانیدن سگ و آهو و شتر. (از اقرب الموارد). دنبال جنبانیدن. (تاج المصادر بیهقی). دم جنبانیدن سگ. (دزی ج 1 ص 91).
لغت نامه دهخدا
(تَ)
آبیاری کردن زمین را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ غَرْ رُ)
خاموش ماندن از ترس. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بِ رَ صَ)
جمع واژۀ سام ّ ابرص. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بُ صَ)
خانه جن.
لغت نامه دهخدا
(رُ صَ)
گوناگونی رنگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اختلاف رنگ. ربشه. (از اقرب الموارد) ، چشم داشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تربّص. (اقرب الموارد) ، مدت انتظار زن در خانه شوی وقتی که او جماع را نتواند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بصبصه
تصویر بصبصه
دم جنبانیدن چشم باز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دربصه
تصویر دربصه
بند زبانی خاموشی: از بیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برصه
تصویر برصه
خانه دیو دیو جای، ریگستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربصه
تصویر ربصه
گوناگونی رنگارنگی، چشمداشت پیوس
فرهنگ لغت هوشیار