جدول جو
جدول جو

معنی براداندر - جستجوی لغت در جدول جو

براداندر
(بَ اَنْ دَ)
مخفف برادراندر که پسر پدر باشد از زن دیگر یا پسر مادر از شوهر دیگر. (آنندراج) (برهان). برادراندر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). که پسر پدر بود از زن دیگر یا پسر مادر از شوهر دیگر و خوس نیز گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برادری که با خواهر یا برادر دیگر خود از یک پدر و مادر نباشد و از پدر یا مادر دیگر باشد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ دَ اَ دَ)
نابرادری. رجوع به براداندر شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ دَ)
برادراندر. براداندر. (فرهنگ فارسی معین). نابرادری. رجوع به برادراندر شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ رَ دَ / دِ)
برادرنگر. برادراندر. (ناظم الاطباء). و رجوع به برادراندر شود
لغت نامه دهخدا
(بَ اَ دَ)
صورتی از برادراندر. نابرادری. پسر شوهر مادر بود. (لغت نامۀ اسدی). رجوع به براداندر و برادراندر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از برادراندر
تصویر برادراندر
برادری که با برادر دیگر یا خواهر خویش از یک پدر و مادر نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براد اندر
تصویر براد اندر
برادراندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برادندر
تصویر برادندر
برادری که با برادر دیگر یا خواهر خویش از یک پدر و مادر نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برادر اندر
تصویر برادر اندر
((~. اَ دَ))
برادری که با برادر دیگر یا خواهر خویش از یک پدر و مادر نباشند
فرهنگ فارسی معین