جدول جو
جدول جو

معنی برابران - جستجوی لغت در جدول جو

برابران
بفارسی سطاریون است. (فهرست مخزن الادویه). گیاهی است دوایی که آنرا بیونانی سطاریون خوانند بر گزیدگی عقرب ضماد کنند نافع باشد. (برهان) (آنندراج). و رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و تذکرۀ ضریر انطاکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بمباران
تصویر بمباران
عمل پرتاب کردن بمب از هواپیما بر روی شهرها و هدف های نظامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
مانند برادر، به طور برادری، کنایه از محبت آمیز، از روی شفقت مثلاً نصیحت برادرانه
فرهنگ فارسی عمید
برابانت، دوک نشین سابق که اکنون بین ایالتهای آنورس و برابان بلژیک و ایالت نورد برابانت هلند منقسم است، ایالت برابان بلژیک 3280کیلومتر مربع مساحت و 1811300 تن جمعیت دارد و کرسی آن بروکسل است، رجوع به دائره المعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
مزرعی که بهنگام باران کاشته شود. (آنندراج). کشتزاری که در هنگام باران کشته شود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پرتاب کردن بمب از بالا بر روی زمین و ریختن بمبهای پیاپی بموضعی، بمباردمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنابرین
تصویر بنابرین
بدین مناسبت بدین لحاظ از این رو علی هذا بدین سبب
فرهنگ لغت هوشیار
لاد براین (سد در) بدین مناسبت بدین لحاظ از این رو علی هذا بدین سبب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارگران
تصویر بارگران
بار سنگین، ثقل
فرهنگ لغت هوشیار
آهن پاره درازی که بردنباله تیغه کارد و شمشیر و خنجر و امثال آن باشد که بدرون دسته و قبضه فرو کنند
فرهنگ لغت هوشیار
آهن پاره درازی که بردنباله تیغه کارد و شمشیر و خنجر و امثال آن باشد که بدرون دسته و قبضه فرو کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برادرزن
تصویر برادرزن
پسر یا مردی که برادر زوجه شخص باشد خوسره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
مانند برادر بطور برادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برابرشدن
تصویر برابرشدن
متفق شدن متحد گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراذران
تصویر پراذران
زغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برباران
تصویر برباران
کشت زاری که در هنگام باران کشته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
بمباردمان، فرو ریختن پیاپی بمب از هواپیما بر روی اهداف از پیش تعیین شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنابراین
تصویر بنابراین
فلذا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترابردن
تصویر ترابردن
منتقل کردن، حمل کردن، حمل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
Bombardment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
Fraternally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
братски
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
бомбардировка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
brüderlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
Bombardierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
братськи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
бомбардування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
bombardowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
bratersko
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
兄弟般地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
轰炸
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
fraternalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
bombardeio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
fraternamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بمباران
تصویر بمباران
bombardamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی