جدول جو
جدول جو

معنی بدیعالزمان - جستجوی لغت در جدول جو

بدیعالزمان
(بَ عُزْ زَ)
احمد بن حسین بن یحیی بن سعیدمشهور به بدیع الزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل. ادیب و صاحب مقامات مشهور است. رجوع به احمد... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدیع الزمان
تصویر بدیع الزمان
(پسرانه)
آنکه زمان خود یگانه و بی نظیر است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بدیع الزمان
تصویر بدیع الزمان
طرفۀ روزگار
فرهنگ فارسی عمید
(بَ عُزْ زَ)
پسر سلطان حسین میرزا بایقرا که پس از فوت پدر با برادرش توأماً به پادشاهی نشست شیبک خان ازبک آنها را شکست داد و فراری ساخت. بدیع الزمان میرزا به ایران و سپس به استانبول رفت و و در سال 920 هجری قمری در این شهر درگذشت. طبع شعر داشت و به فارسی و ترکی شعر می سرود از اوست:
وزیدی ای صبا برهم زدی گلهای رعنا را
شکستی زآن میان شاخ گل نورستۀ مارا.
(ازرجال حبیب السیر و تذکرۀ میخانه چ گلچین معانی ص 114 و مجالس النفائس ص 127 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1257)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بدیع الزمان
تصویر بدیع الزمان
طرفه روزگار اعجوبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیع الزمان
تصویر دیع الزمان
یگانه زمان
فرهنگ لغت هوشیار