جدول جو
جدول جو

معنی بدپشت - جستجوی لغت در جدول جو

بدپشت
(بَ پُ)
ستور نارام شده که متحمل بار نباشد. (آنندراج). بچۀ هر یک از ستور که تحمل بار نداشته باشد. (ناظم الاطباء) ، بدسرانجام، بدسرشت، بدمزاج و تندخوی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ دَ)
دهی از بخش مرکزی شهرستان شاهرود است که 870 تن سکنه دارد. محصول آن غلات، پنبه، میوه و صیفی است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3) ، مرد آلوده به نجاست و آلوده به بدی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). معیب. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا