جدول جو
جدول جو

معنی بدپرهیزی - جستجوی لغت در جدول جو

بدپرهیزی
(بَ پَ)
بی اعتنایی در صلاح بینی طبیب و عدم رعایت حفظ صحت و ناپرهیزی، زدن بعصا. (آنندراج). بچوب زدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). و رجوع به بدوح شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناپرهیزی
تصویر ناپرهیزی
پرهیز نکردن، بی احتیاطی
فرهنگ فارسی عمید
(بَ پَ)
ناپرهیزگار وبی پروا. (آنندراج). بی احتیاط. بی اعتدال. (ناظم الاطباء) ، علانیه. (آنندراج) (معجم متن اللغه) : فعل فلان کذا بدحاً، علانیه کرد فلان آن کار را. (ناظم الاطباء). قطعه بدحاً، ای علانیهً. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
بی احتیاطی.
- ناپرهیزی کردن، برخلاف دستور طبیب یا قواعد طبی چیزهائی منافی سلامت خوردن. کارهای منافی سلامت کردن. غذاهائی ناملایم مزاج خوردن. غداهای مضر خوردن. در دوران مرض یا نقاهت غذای نامناسب و مضر خوردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناپرهیزی
تصویر ناپرهیزی
پرهیزنکردن بی احتیاطی مقابل پرهیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپرهیزی
تصویر ناپرهیزی
((پَ))
کار نسنجیده، بی احتیاطی
فرهنگ فارسی معین