باژگون، معکوس، مقلوب، (شعوری ورق 180)، واژگون، واژگونه، معکوس، وارونه، (ناظم الاطباء) : خاک پایت را زحل از دیده بر سر مینهد آری آری هست دایم کار هندو باشگون، رکن الدین بکرانی (از شعوری)، و رجوع به باشگونه و باژگونه و وارونه و وارون شود، خیاری که جهت تخم نگاهدارند، (ناظم الاطباء)، و رجوع به باشنگ شود
باژگون، معکوس، مقلوب، (شعوری ورق 180)، واژگون، واژگونه، معکوس، وارونه، (ناظم الاطباء) : خاک پایت را زحل از دیده بر سر مینهد آری آری هست دایم کار هندو باشگون، رکن الدین بکرانی (از شعوری)، و رجوع به باشگونه و باژگونه و وارونه و وارون شود، خیاری که جهت تخم نگاهدارند، (ناظم الاطباء)، و رجوع به باشنگ شود