جدول جو
جدول جو

معنی بدشگون - جستجوی لغت در جدول جو

بدشگون
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، خشک پی، نامیمون، بدیمن، بداغر، تخجّم، سبز پا، نافرّخ، سبز قدم، بدقدم، پاسبز، نحس، نامبارک، سیاه دست، منحوس، میشوم، مرخشه، مشوم، شنار، شمال
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
فرهنگ فارسی عمید
بدشگون
(بَ شُ)
بدفال. بداختر. بدبخت. (ناظم الاطباء). بدیمن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بدشگون
منحوس، نحس
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
فرهنگ واژه فارسی سره
بدشگون
بدآغال، بدیمن، شوم، نامبارک، نحس
متضاد: خوش یمن، خوش شگون
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بدشگون
مشؤومةٌ
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به عربی
بدشگون
Starcrossed
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بدشگون
maudit
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بدشگون
מאוכזב
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به عبری
بدشگون
azarado
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بدشگون
โชคร้าย
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به تایلندی
بدشگون
злосчастный
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به روسی
بدشگون
sial
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بدشگون
vom Schicksal gezeichnet
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به آلمانی
بدشگون
нещасний
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بدشگون
pechowy
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به لهستانی
بدشگون
不幸的
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به چینی
بدشگون
दुर्भाग्यशाली
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به هندی
بدشگون
desdichado
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بدشگون
sfortunato
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بدشگون
ongelukkig
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به هلندی
بدشگون
بدقسمت
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به اردو
بدشگون
দুর্ভাগ্যজনক
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به بنگالی
بدشگون
bahati mbaya
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بدشگون
talihsiz
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بدشگون
불행한
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به کره ای
بدشگون
星の不幸
تصویری از بدشگون
تصویر بدشگون
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باشگون
تصویر باشگون
باژگون، برای مثال خاک پایت را زحل از دیده بر سر می نهد / آری آری هست دایم کار هندو باشگون (رکن الدین بکرانی - لغتنامه - باشگون)
فرهنگ فارسی عمید
باژگون، معکوس، مقلوب، (شعوری ورق 180)، واژگون، واژگونه، معکوس، وارونه، (ناظم الاطباء) :
خاک پایت را زحل از دیده بر سر مینهد
آری آری هست دایم کار هندو باشگون،
رکن الدین بکرانی (از شعوری)،
و رجوع به باشگونه و باژگونه و وارونه و وارون شود، خیاری که جهت تخم نگاهدارند، (ناظم الاطباء)، و رجوع به باشنگ شود
لغت نامه دهخدا
(بَ شُ)
نحوست و بدفالی. (ناظم الاطباء). تطیر. طیره. (یادداشت مؤلف).
- بدشگونی کردن، فال بد زدن. تطیر. تشأم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بازگون
تصویر بازگون
وارونه، واژگونه، برگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باژگون
تصویر باژگون
مقلوب، واژگونه، وارونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشگونه
تصویر باشگونه
سرنگون وارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدشگان
تصویر بدشگان
نیلوفر صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشگون
تصویر باشگون
معکوس، مقلوب، واژگون
فرهنگ لغت هوشیار
خجسته، خوش شگون، شگون دار، هماگون، همایون خوش یمن، سعد، فرخنده، مبارک، میمون
متضاد: بی شگون، نامیمون، نحس
فرهنگ واژه مترادف متضاد