بدشکل بدترکیب، بدریخت، بی ریخت، بدگل، بدترکیب، بدقواره، بی قواره، بدسیما، زشت، زشت رو، کریه المنظرمتضاد: خوش ترکیب، خوشگل، وجیه، بدنمامتضاد: خوش نما ادامه... بدترکیب، بدریخت، بی ریخت، بدگل، بدترکیب، بدقواره، بی قواره، بدسیما، زشت، زشت رو، کریه المنظرمتضاد: خوش ترکیب، خوشگل، وجیه، بدنمامتضاد: خوش نما فرهنگ واژه مترادف متضاد
بدشکل umeharibika, asiye na umbo ادامه... umeharibika, asiye na umbo تصویر بدشکل دیکشنری فارسی به سواحیلی
بدشکل deformado, desproporcionado ادامه... deformado, desproporcionado تصویر بدشکل دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بدشکل деформований , безформений ادامه... деформований , безформений تصویر بدشکل دیکشنری فارسی به اوکراینی
بدشکل zdeformowany, bezkształtny ادامه... zdeformowany, bezkształtny تصویر بدشکل دیکشنری فارسی به لهستانی
بدشکل deformado, desproporcional ادامه... deformado, desproporcional تصویر بدشکل دیکشنری فارسی به پرتغالی
بدشکل деформированный , бесформенный ادامه... деформированный , бесформенный تصویر بدشکل دیکشنری فارسی به روسی
بدشکل cacat bentuk, tidak berbentuk ادامه... cacat bentuk, tidak berbentuk تصویر بدشکل دیکشنری فارسی به اندونزیایی