جدول جو
جدول جو

معنی بدرخته - جستجوی لغت در جدول جو

بدرخته
(بَ رَ تَ / تِ)
افسرده حال و مکدر و دل شکسته. (ناظم الاطباء). در آنندراج بنقل از فرهنگ فرنگ بدرخه است بمعنی محزون و اندوهگین
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بداختر
تصویر بداختر
بدبخت، تیره بخت، بدطالع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
نگون بختی، شوربختی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدریختی
تصویر بدریختی
بدریخت بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درختچه
تصویر درختچه
درخت کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدرخته
تصویر پدرخته
غمگین، اندوهگین، برای مثال ز زادن چو مادرش پردخته شد / روانش از آن دیو پدرخته شد (فردوسی - لغت نامه - پدرخته)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گداخته
تصویر گداخته
ذوب شده، گدازیده، واشده، سرخ شده در اثر حرارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بررسته
تصویر بررسته
روییده، رسته، کنایه از واقعی، طبیعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدریخت
تصویر بدریخت
بدشکل، بدهیکل، زشت اندام
فرهنگ فارسی عمید
(بَ دَتَ / تِ)
پردخته. پرداخته:
ازآهو سخن پاک و بردخته گوی
ترازو خرد سازدش سخته گوی.
اسدی.
رجوع به پرداخته شود، افسانه را گویند که به قصه مشهوراست و در پارسی چیستان و در عربی لغز گویند بعضی بضم نیز گویند اصح آن پردک است یعنی در پرده. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). افسانه و قصه و فریب، سحر و جادو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(پِ رَ تَ / تِ)
غمگین. اندوهناک. اندوهگین. حزین. محزون. مغموم:
شنیدم چو دستان ز مادر بزاد
برآمد همه کار ایران بباد
که چون او جدا شد ز مادر بفال
جهان سربسر گشت پر قیل و قال
ز زادن چو مادرش پردخته شد
روانش از آن دیو پدرخته شد.
فردوسی (از فرهنگها).
لکن این کلمه بنظر درست نمی آید و در لغت نامۀ ولف نیز نیامده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از ندوخته
تصویر ندوخته
دوخته ناشده
فرهنگ لغت هوشیار
ذوب شده (فلز روغن موم و جز آن) آب شده گدازیده: ترنگبین گداخته و پالوده و بقوام آورده، مایع مقابل جامد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردخته
تصویر پردخته
ادا شده، پرداخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدرستی
تصویر بدرستی
بتحقیق، همانا، هرآئنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بررسته
تصویر بررسته
گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برسخته
تصویر برسخته
سنجیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درختچه
تصویر درختچه
درخت که طبعاً قد کوتاه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخسته
تصویر درخسته
خسته، مجروح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدر خته
تصویر پدر خته
غمگین، محزون، اندوهناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برهخته
تصویر برهخته
ادب کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدریخت
تصویر بدریخت
بدقیافه، زشت، دارای وضع ظاهری ناخوشایند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درختچه
تصویر درختچه
((~. چِ))
درخت کوچک، درخت کوچکی به ارتفاع یک تا پنج متر که معمولاً تنه مشخص ندارد و از قاعده منشعب است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گداخته
تصویر گداخته
((گُ تِ))
ذوب شده، مذاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بداختر
تصویر بداختر
نحس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
Meanness, Misery, Wretchedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
mesquinerie, misère
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
подлость , бедность , убогость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
Gemeinheit, Elend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
підлість , убогість , жалюгідність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
podłość, nędza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
卑鄙 , 痛苦 , 悲惨
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
mesquinhez, miséria
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
meschinità, miseria
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدبختی
تصویر بدبختی
mezquindad, miseria
دیکشنری فارسی به اسپانیایی