بدخیم ویژگی غده یا توموری سرطانی که به نقاط دیگر بدن هم سرایت می کند و آن ها را آلوده می کند ادامه... ویژگی غده یا توموری سرطانی که به نقاط دیگر بدن هم سرایت می کند و آن ها را آلوده می کند فرهنگ فارسی عمید
بدخیم (بَ) ترشرو و بدمزاج و بدخو. (آنندراج). گرفته روی. (فرهنگ سروری). ترشرو و عبوس کننده. ادامه... ترشرو و بدمزاج و بدخو. (آنندراج). گرفته روی. (فرهنگ سروری). ترشرو و عبوس کننده. لغت نامه دهخدا
بدخیم خطرناک، کشنده، مرگ آور، مرگ زا، مهلک، کشندهمتضاد: خوش خیم ادامه... خطرناک، کشنده، مرگ آور، مرگ زا، مهلک، کشندهمتضاد: خوش خیم فرهنگ واژه مترادف متضاد