بدخلقی (بَ خُ) دشوارخویی. بدصحبتی. طخوخ. (یادداشت مؤلف). دخن. ترش. حجرمه. (منتهی الارب). بدخویی، متکبر. پرافاده. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین) ادامه... دشوارخویی. بدصحبتی. طخوخ. (یادداشت مؤلف). دخن. ترش. حجرمه. (منتهی الارب). بدخویی، متکبر. پرافاده. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا
بدخلقی بداخلاقی، بدخویی، ترش رویی، تندخلقیمتضاد: خوش خویی، خوش خلقی، خوش رویی ادامه... بداخلاقی، بدخویی، ترش رویی، تندخلقیمتضاد: خوش خویی، خوش خلقی، خوش رویی فرهنگ واژه مترادف متضاد
بدخلقی Grouchiness, Grumpiness, Peevishness, Petulance ادامه... Grouchiness, Grumpiness, Peevishness, Petulance تصویر بدخلقی دیکشنری فارسی به انگلیسی
بدخلقیبَدخُلقی mauvais caractère, irritabilité ادامه... mauvais caractère, irritabilité تصویر بدخلقی دیکشنری فارسی به فرانسوی
بدخلقیبَدخُلقی malhumor, irritabilidad ادامه... malhumor, irritabilidad تصویر بدخلقی دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بدخلقیبَدخُلقی খিটখিটে , খিটখিটে ভাব , বদমেজাজ ادامه... খিটখিটে , খিটখিটে ভাব , বদমেজাজ تصویر بدخلقی دیکشنری فارسی به بنگالی
بدخلقیبَدخُلقی רֶגַע , רַטְנִיוּת , רַגְזָנוּת ادامه... רֶגַע , רַטְנִיוּת , רַגְזָנוּת تصویر بدخلقی دیکشنری فارسی به عبری
بدخلقیبَدخُلقی kekesalan, sifat pemarah, sifat lekas marah ادامه... kekesalan, sifat pemarah, sifat lekas marah تصویر بدخلقی دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بدخلقیبَدخُلقی ขี้หงุดหงิด , ความหงุดหงิด , ความฉุนเฉียว ادامه... ขี้หงุดหงิด , ความหงุดหงิด , ความฉุนเฉียว تصویر بدخلقی دیکشنری فارسی به تایلندی
بدخلقیبَدخُلقی mau humor, irritabilidade ادامه... mau humor, irritabilidade تصویر بدخلقی دیکشنری فارسی به پرتغالی