جدول جو
جدول جو

معنی بدبینی - جستجوی لغت در جدول جو

بدبینی
بدگمانی، بدبین بودن
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
فرهنگ فارسی عمید
بدبینی
(بَ)
عمل بدبین. ببدگمانی نگریستن در امری یا در همه امور.
- بدبینی کردن، به دیدۀ سؤظن در امور نگریستن. عیب جویی کردن:
مکن هیچ بدبینی از دیگران
وگر نیک بینی تو خو کن برآن.
(گرشاسب نامه).
لغت نامه دهخدا
بدبینی
عیبجوئی کردن، سوءدر امور نگریستن
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
فرهنگ لغت هوشیار
بدبینی
بدگمانی، بددلی، شکاکی
متضاد: خوش بینی، خوش گمانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بدبینی
تشاؤمٌ
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به عربی
بدبینی
Cynicism
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بدبینی
cynisme
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بدبینی
unafiki
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بدبینی
بدگمانی
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به اردو
بدبینی
বিদ্রুপ
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به بنگالی
بدبینی
シニシズム
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بدبینی
alaycılık
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بدبینی
냉소주의
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به کره ای
بدبینی
ציניות
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به عبری
بدبینی
निराशावाद
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به هندی
بدبینی
sinisme
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بدبینی
เสียดสี
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به تایلندی
بدبینی
cynisme
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به هلندی
بدبینی
cinismo
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بدبینی
cinismo
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بدبینی
cinismo
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بدبینی
玩世不恭
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به چینی
بدبینی
cynizm
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به لهستانی
بدبینی
цинізм
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بدبینی
Zynismus
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به آلمانی
بدبینی
цинизм
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدبین
تصویر بدبین
کسی که به هر امری و پیشامدی از روی بدگمانی نگاه کند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
بدمذهبی. بدکیشی. الحاد. مقابل بهدینی. خوش کیشی. (فرهنگ فارسی معین). بداعتقادی. لامذهبی. مقابل پاک دینی:
هم آن این را هم این آن را شب و روز
بگمراهی ز بددینی کند یاد.
ناصرخسرو.
مانند کردن ایشان به آل ساسان... الاغایت... بی اصلی و بددینی نباشد. (کتاب النقض ص 447)
لغت نامه دهخدا
عمل بدبین ببد گمانی نگریستن در امری یا در همه امور مقابل خوش بینی، اعتقاد باینکه جهان پر از بدبختی و یاء س و حرمان است مقابل خوش بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
بدگمان، مقابل خوشبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بددینی
تصویر بددینی
بد مذهبی بد کیشی الحاد مقابل بهدینی خوش کیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
Cynical, Pessimist, Pessimistic, Rancorous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
циничный , пессимист , пессимистичный , злопамятный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
zynisch, Pessimist, pessimistisch, nachtragend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
цинічний , песиміст , песимістичний , злопам'ятний
دیکشنری فارسی به اوکراینی