- بدبین
کسی که به هر امری و پیشامدی از روی بدگمانی نگاه کند
معنی بدبین - جستجوی لغت در جدول جو
- بدبین (گَ)
کسی که در امری یا درهمه امور بنظر سؤظن نگرد مقابل خوش بین. (فرهنگ فارسی معین). آنکه چشم به عیب دیگران دارد. چشمی که بدی را می بیند:
یکی آنکه در نفس خودبین مباش
دگر آن که در جمع بدبین مباش.
سعدی (بوستان).
دیدۀ بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش
زین دلیریها که من در کنج خلوت می کنم.
حافظ.
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنۀ بدبین و بدپسند مباد.
حافظ.
- امثال:
برکنده به، آن چشم که بدبین باشد
بدبین همه جا در خور نفرین باشد.
(جامعالتمثیل).
یکی آنکه در نفس خودبین مباش
دگر آن که در جمع بدبین مباش.
سعدی (بوستان).
دیدۀ بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش
زین دلیریها که من در کنج خلوت می کنم.
حافظ.
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنۀ بدبین و بدپسند مباد.
حافظ.
- امثال:
برکنده به، آن چشم که بدبین باشد
بدبین همه جا در خور نفرین باشد.
(جامعالتمثیل).
- بدبین
بدگمان، مقابل خوشبین
- بدبین
شکاک، بدگمان، بددل، ظنین
متضاد: خوش بین، خوش گمان
متضاد: خوش بین، خوش گمان
- بدبین
متشائمٌ
- بدبین
Cynical, Pessimist, Pessimistic, Rancorous
- بدبین
cynique, pessimiste, rancunier
- بدبین
mnyanyapaa, mtu wa huzuni, mtazamo mbaya, mwenye kinyongo
- بدبین
بدبین
- بدبین
بدبین , مایوس , کینہ پرور
- بدبین
ব্যঙ্গাত্মক , নৈরাশ্যবাদী , নেগেটিভ , অভিশপ্ত
- بدبین
皮肉な , 悲観主義者 , 悲観的な , 怨念の
- بدبین
alaycı, kötümser, karamsar, kinci
- بدبین
냉소적인 , 비관론자 , 비관적인 , 원한을 품은
- بدبین
ציני , פֵּסִימִיסט , פסימיסטי , מרר
- بدبین
निराशावादी , कडवा
- بدبین
sinis, pesimis, pendendam
- بدبین
เยาะเย้ย , คนมองโลกในแง่ร้าย , มองโลกในแง่ร้าย , ครุ่นคิด
- بدبین
cynisch, pessimist, pessimistisch, rancuneus
- بدبین
cínico, pesimista, rencoroso
- بدبین
cinico, pessimista, rancoroso
- بدبین
cínico, pessimista, rancoroso
- بدبین
愤世嫉俗的 , 悲观主义者 , 悲观的 , 怀恨的
- بدبین
cyniczny, pesymista, pesymistyczny, zawzięty
- بدبین
цинічний , песиміст , песимістичний , злопам'ятний
- بدبین
zynisch, Pessimist, pessimistisch, nachtragend
- بدبین
циничный , пессимист , пессимистичный , злопамятный
