جدول جو
جدول جو

معنی بداه - جستجوی لغت در جدول جو

بداه
دنبلان از غارچ ها، بیابان، اندیشه روشن
تصویری از بداه
تصویر بداه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خود آی آمده فرق سخن عشق و خرد خواستم از دل - گفت} آمده {دیگر بود و} ساخته {دیگر (شریف) نااندیش ناگه آی ناگه آینده زود انداز بداهت بدیهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
ناگاه درآمدن، بی اندیشه سخن گفتن، بی تامل نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
ناگاه درآمدن، ناگاه آمدن چیزی، بی تامل سخن گفتن، آشکار و واضح بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بداهه
تصویر بداهه
((بِ یا بَ هِ))
سخن بی اندیشه گفتن، بی تأمل سخن گفتن، بداهت، بدیهه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
((بَ هَ))
سخن بی اندیشه گفتن، بی تأمل سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بداهت
تصویر بداهت
Extemporaneousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
екс템поралізм
دیکشنری فارسی به اوکراینی
การแสดงสด
دیکشنری فارسی به تایلندی
بطريقةٍ غير معيدةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
आकस्मिकता
دیکشنری فارسی به هندی
udhihirisho wa haraka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
অস্থিরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
اتفاقی نوعیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بغاه
تصویر بغاه
جمع باغی، خواهندگان جویندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بگاه
تصویر بگاه
بوقت بموقع مقابل بیگاه، صبح زود هنگام فجر. یا بگاه تر. زودتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکاه
تصویر بکاه
جمع بکا، مویه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باداه
تصویر باداه
صحرا و دشت، صحرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باده
تصویر باده
شراب و می را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
قاطع، برنده، برا، بیزاری، بیگناهی، وارهیدگی، وام رهی، آک رهی (آک عیب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدوه
تصویر بدوه
کناره رود رود کنار
فرهنگ لغت هوشیار