جدول جو
جدول جو

معنی بخشین - جستجوی لغت در جدول جو

بخشین
(دخترانه)
عفو کردن (نگارش کردی: بهخشین)
تصویری از بخشین
تصویر بخشین
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بخشینر
تصویر بخشینر
(پسرانه)
سخی، بخشنده، سخاوتمند (نگارش کردی: بهخشنهر)
فرهنگ نامهای ایرانی
دادن عطا کردن، معاف کردن عفو کردن، قسمت کردن تقسیم کردن، گاهی ورزشکاری برای حفظ منافع حریف یا باحترام او مسابقه را می بخشد و بنفع حریف خود کنار می کشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشان
تصویر بخشان
(پسرانه)
منتشر کردن (نگارش کردی: بهخشان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تخشین
تصویر تخشین
درشتی کردن، سخت گرفتن بر دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشیدن
تصویر بخشیدن
پول یا چیز دیگر را بی عوض به کسی دادن، عطا دادن، گذشت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخشیدن
تصویر بخشیدن
((بَ دَ))
عطا کردن، عفو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخشیدن
تصویر بخشیدن
Bestow, Bless, Pardon
دیکشنری فارسی به انگلیسی
даровать , благословлять , прощать
دیکشنری فارسی به روسی
verleihen, segnen, verzeihen
دیکشنری فارسی به آلمانی
дарувати , благословляти , пробачати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
przyznawać, błogosławić, przebaczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
赐予 , 祝福 , 原谅
دیکشنری فارسی به چینی
conceder, abençoar, perdoar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
concedere, benedire, perdonare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
otorgar, bendecir, perdonar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
accorder, bénir, pardonner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
verlenen, zegenen, vergeven
دیکشنری فارسی به هلندی
มอบ , อวยพร , ให้อภัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
memberikan, memberkati, memaafkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مشوّهٌ , مشوّهٌ , غير شكليٍّ
دیکشنری فارسی به عربی
देना , आशीर्वाद देना , माफ करना
دیکشنری فارسی به هندی
להעניק , לברך , לסלוח
دیکشنری فارسی به عبری
授ける , 祝福する , 許す
دیکشنری فارسی به ژاپنی
수여하다 , 축복하다 , 용서하다
دیکشنری فارسی به کره ای
bahşetmek, kutsamak, affetmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
kutoa, bariki, kusamehe
دیکشنری فارسی به سواحیلی
দান করা , আশীর্বাদ দেওয়া , ক্ষমা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
دینا , دعا دینا , معاف کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بخشی
تصویر بخشی
ناظر خرج، رئیس خزانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشین
تصویر خشین
درشت خو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشین
تصویر خشین
خشینه، نوعی باز با چشم های سیاه و پرهای کبود در پشت، ویژگی این نوع باز مثلاً باز خشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشین
تصویر خشین
((خَ))
هرچیز تیره رنگ، کبودرنگ، خشینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخشی
تصویر بخشی
روحانی بودایی
فرهنگ فارسی عمید