جدول جو
جدول جو

معنی بخا - جستجوی لغت در جدول جو

بخا
خوشا (براو)، خوشا براو (شاد پروبال او بخاله تا امام جمله آزادان شد او (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
بخا
طلب کن، بخواه، طلب کار، بستانکار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بخاو
تصویر بخاو
بخو، حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، تاتوره، داتوره، تاتوله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخار
تصویر بخار
ماده ای که از مادۀ در حال تبخیر جدا شود و به هوا برود، صورت گازی ماده، گاز
فرهنگ فارسی عمید
(بِ)
رگی است در صلب که به استخوانهای گردن رسد و آن به زعم زمخشری غیرنخاع است. (منتهی الارب) (آنندراج). رگی در صلب که به استخوانهای گردن رسد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
گرگ نر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بَ خا / بَخْ خا)
سخت زفت. (یادداشت مؤلف). سخت بخیل. (از اقرب الموارد). مرد سخت بخیل. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). مرد زفت سخت بخیل
لغت نامه دهخدا
(بُ)
بخو. (یادداشت مؤلف). آن قید که بپای یا دست بندند. کند. شکال. بزبان ترکی. چیزی است از آهن مثل زنجیر که در پای گنهکاران و ستوران واسب کنند و آنرا زاولانه و زولانه نیز گویند و به هندی پیکرا و ببری گویند. (یادداشت مؤلف). عبارت از دوحلقه آهن است متصل بهم که در پای گنهکاران و ستوران و اسب گذارند. (ناظم الاطباء). و رجوع به بخو شود
لغت نامه دهخدا
ترکی ک زولانه زاولانه آهنی که برپای ستوران بندند حلقه و زنجیری که دست و پای چهار پایان را بدان بندند بخاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخال
تصویر بخال
مرد سخت بخیل
فرهنگ لغت هوشیار
گازی است که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا بر اثر حرارت از مایعات یا جامدات بهوا رود
فرهنگ لغت هوشیار
((بُ))
گازی که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا در اثر حرارت از مایعات یا جامدات برخیزد و به هوا رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخار
تصویر بخار
بخارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بخار
تصویر بخار
Vapor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بخار
تصویر بخار
vapeur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بخار
تصویر بخار
vapor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بخار
تصویر بخار
mvuke
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بخار
تصویر بخار
пар
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بخار
تصویر بخار
Dampf
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بخار
تصویر بخار
пара
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بخار
تصویر بخار
para
دیکشنری فارسی به لهستانی
تب و تاب، تب، دودکرده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بخار
تصویر بخار
بھاپ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بخار
تصویر بخار
বাষ্প
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بخار
تصویر بخار
증기
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بخار
تصویر بخار
vapore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بخار
تصویر بخار
蒸気
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بخار
تصویر بخار
אֵדִים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بخار
تصویر بخار
蒸汽
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بخار
تصویر بخار
ไอน้ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بخار
تصویر بخار
damp
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بخار
تصویر بخار
vapor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بخار
تصویر بخار
वाष्प
دیکشنری فارسی به هندی