جدول جو
جدول جو

معنی بحاثی - جستجوی لغت در جدول جو

بحاثی
(بَحْ حا)
لقب علی بن محمد راوی تقاسیم ابن حبان است که از زوزنی شنیده و زوزنی از ابن حبان که مصنف آن است. (منتهی الارب) (آنندراج). شاید این نسبت به جد او بحاث نام باشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بحاث
تصویر بحاث
بسیار بحث کننده، بسیار جوینده و کنجکاو
فرهنگ فارسی عمید
(بَحْ حا)
نام مردی. (آنندراج) (منتهی الارب). نام یکی از صحابه است که در غزوۀ بدر حضور داشته. برخی او را نجات نوشته اند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). واژه صحابی عنوان افتخارآمیزی برای مسلمانانی است که رسول خدا (ص) را درک کرده اند. این افراد معمولاً نخستین نسل مسلمانان را تشکیل می دهند و بسیاری از آنان از مبلغان اسلام در سایر سرزمین ها بوده اند. زندگی صحابه، الگوی عملی برای مسلمانان قرون بعد شد.
لغت نامه دهخدا
(بَحْ حا)
بسیار بحث کننده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خبرجوینده. (مهذب الاسماء). و رجوع به بحث شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَحْ حا)
ابن محمد بحاثی. وی راوی کتاب التقاسیم ابن حبان، از ابوالعباس ولید بن احمد بن محمد زوزنی بود، و زوزنی آن را از مؤلف کتاب یعنی ابن حبان روایت کرده است. بحاثی، ظاهراً منسوب به جدش ’بحاث’ است. (از تاج العروس) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ ثی ی)
منسوب است به براثا، و براثا قریه ای است در بغداد. گروهی از محدثان بدان منسوبند. (سمعانی) ، چوبکی که کفشگران مابین کفش و قالب گذارند و درودگران میان شکاف چوب نهند بوقت شکافتن. (برهان) ، پینه که بر جامه و غیر آن دوزند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(بُحْ حَ ثا)
بازیچه ای است که کودکان به خاک بازند. (ناظم الاطباء). و رجوع به بحثه و بحاثه شود
لغت نامه دهخدا
(بُ ثَ)
خاک بازیچۀ بحثه که کودکان بازند و برای یافتن مطلوب آن را کاوند و آن شبیه کوهاموی باشد یا همان کوهاموی است. (یادداشت مؤلف). خاک بازیچۀ بحثه که برای جستجوی مطلوب آن را کاوند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بحاث
تصویر بحاث
بسیار بحث کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
مناقشةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
Argumentative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
argumentatif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
好辩的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
논쟁적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
аргументированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
streitsüchtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
аргументативний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
مجادلہ کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
তর্কশীল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
mwenye mvutano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
tartışmacı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
議論好きな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
argumentativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
ויכוחי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
बहस करने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
suka berdebat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
kłótliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
argumentatief
دیکشنری فارسی به هلندی
بهبود، مرمّت، بازسازی، بازتوانی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
argumentativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
argomentativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بحثی
تصویر بحثی
ชอบเถียง
دیکشنری فارسی به تایلندی