کردن:
مادر می را بکرد باید قربان
بچۀ او را گرفت و کرد بزندان.
رودکی.
پیر فرتوت گشته بودم سخت
دولت تو مرا بکرد جوان.
رودکی.
و رجوع به کردن شود
کردن:
مادر می را بکرد باید قربان
بچۀ او را گرفت و کرد بزندان.
رودکی.
پیر فرتوت گشته بودم سخت
دولت تو مرا بکرد جوان.
رودکی.
و رجوع به کردن شود