دهی در حران. (ناظم الاطباء). ناحیتی است در حران. (از ابن خلکان). ابن اکفانی آن را به کسر باء ضبط کرده است. (از معجم البلدان) ، نام چند کوه است در مقابل زباله. (منتهی الارب)
دهی در حران. (ناظم الاطباء). ناحیتی است در حران. (از ابن خلکان). ابن اکفانی آن را به کسر باء ضبط کرده است. (از معجم البلدان) ، نام چند کوه است در مقابل زباله. (منتهی الارب)
مخلوطی از سنگ خرد شده، ماسه و سیمان که در بنّایی برای پی ریزی یا ساختن پایه های پل ها و ساختمان ها به کار می رود و پس از خشک شدن مانند سنگ سفت و سخت می شود
مخلوطی از سنگ خرد شده، ماسه و سیمان که در بنّایی برای پی ریزی یا ساختن پایه های پل ها و ساختمان ها به کار می رود و پس از خشک شدن مانند سنگ سفت و سخت می شود
قریه ای است در کنار دریای فارس در دو فرسنگی دیر. (از فارسنامۀ ناصری) ، ابن اسحاق در مسجد حضرت رسول هنگام عزیمت به تبوک از آن نام میبرد. (از معجم البلدان). موضعی است در راه تبوک و در نزدیکی آن مسجد نبی است. (از منتهی الارب)
قریه ای است در کنار دریای فارس در دو فرسنگی دیر. (از فارسنامۀ ناصری) ، ابن اسحاق در مسجد حضرت رسول هنگام عزیمت به تبوک از آن نام میبرد. (از معجم البلدان). موضعی است در راه تبوک و در نزدیکی آن مسجد نبی است. (از منتهی الارب)
ابوعبدالله محمد بن سنان بن جابر بتانی صاحب زیج صبائی که در ستاره شناسی دستی داشت و از سال 264 تاسال 306 هجری قمری به رصد مشغول بود و ستارگان ثابته را در زیج خود ثبت کرد. او بسال 317 هنگام برگشت از بغداد در محلی بنام قصرالجص درگذشت. ظاهراً باید مسلمان بوده باشد. از آثار اوست: کتاب الزیج که دو نسخه بود، و کتاب معرفه مطالعالبروج فیمابین ارباع الفلک. (از معجم المطبوعات). و رجوع به الفهرست ص 279 و ابن خلکان ج 2 ص 105 و تتمۀصوان الحکمه ص 16 و 18 و اعلام زرکلی ج 3 ص 875 شود. ابن ندیم او را صابی دانسته و گوید رساله ای در تحقیق اقدار اتصالات برای ابوالحسن بن الفرات نوشته است. قاضی صاعد کنیۀ او را ابوجعفر نوشته. قفطی گوید کس ندانست که مسلمان بودیا نه ؟ کتابی در شرح مقالات چهارگانه بطلمیوس دارد. و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 280 و رجوع به ابوعبدالله در همین لغت نامه شود، فراغت حاصل کردن از کاری. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترک شود
ابوعبدالله محمد بن سنان بن جابر بتانی صاحب زیج صبائی که در ستاره شناسی دستی داشت و از سال 264 تاسال 306 هجری قمری به رصد مشغول بود و ستارگان ثابته را در زیج خود ثبت کرد. او بسال 317 هنگام برگشت از بغداد در محلی بنام قصرالجص درگذشت. ظاهراً باید مسلمان بوده باشد. از آثار اوست: کتاب الزیج که دو نسخه بود، و کتاب معرفه مطالعالبروج فیمابین ارباع الفلک. (از معجم المطبوعات). و رجوع به الفهرست ص 279 و ابن خلکان ج 2 ص 105 و تتمۀصوان الحکمه ص 16 و 18 و اعلام زرکلی ج 3 ص 875 شود. ابن ندیم او را صابی دانسته و گوید رساله ای در تحقیق اقدار اتصالات برای ابوالحسن بن الفرات نوشته است. قاضی صاعد کنیۀ او را ابوجعفر نوشته. قفطی گوید کس ندانست که مسلمان بودیا نه ؟ کتابی در شرح مقالات چهارگانه بطلمیوس دارد. و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 280 و رجوع به ابوعبدالله در همین لغت نامه شود، فراغت حاصل کردن از کاری. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترک شود
محمد بن عبدالرحمن بتانی از خاندان یحیی بن اکثم و از روات حدیث بود. (از معجم البلدان) ، کنایه از قبل و دبر که بتازی عورتین گویند. (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرای ناصری). کنایه از عورتین است که مقعد مردان و فرج زنان باشد. (برهان قاطع). هرچه نه بدتر. مقعد. تحت. کون. عقبه. پشت. شرم. مقعد مردان و فرج زنان. (ناظم الاطباء) : غنچه گر پیش آن دهن خندد به بتر جای خویشتن خندد. سراج الدین سگزی. ای به روی دلبران چربیده پشت پای تو به ز بهتر جای خوبانست بتر جای تو. سعید اشرف. ، مابین ناخن و گوشت را هم گفته اند که چرک درآن جمع می شود. (برهان قاطع). فرجۀ مابین ناخن و گوشت که در آنجا چرک جمع گردد. (ناظم الاطباء)
محمد بن عبدالرحمن بتانی از خاندان یحیی بن اکثم و از روات حدیث بود. (از معجم البلدان) ، کنایه از قبل و دبر که بتازی عورتین گویند. (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرای ناصری). کنایه از عورتین است که مقعد مردان و فرج زنان باشد. (برهان قاطع). هرچه نه بدتر. مقعد. تحت. کون. عقبه. پشت. شرم. مقعد مردان و فرج زنان. (ناظم الاطباء) : غنچه گر پیش آن دهن خندد به بتر جای خویشتن خندد. سراج الدین سگزی. ای به روی دلبران چربیده پشت پای تو به ز بهتر جای خوبانست بتر جای تو. سعید اشرف. ، مابین ناخن و گوشت را هم گفته اند که چرک درآن جمع می شود. (برهان قاطع). فرجۀ مابین ناخن و گوشت که در آنجا چرک جمع گردد. (ناظم الاطباء)
فرانسوی شفته ساروگ (ساروج) مخلوطی از سنگ شکسته و ماسه و سیمان در بنایی برای پی ریزی یا ساختن پایه های عمارات بکار رود. یا بتون آرمه. بتون مسلح بتونی که در آن میله های آهنی گذارند تا استواری و مقاومت آن بیشتر گردد
فرانسوی شفته ساروگ (ساروج) مخلوطی از سنگ شکسته و ماسه و سیمان در بنایی برای پی ریزی یا ساختن پایه های عمارات بکار رود. یا بتون آرمه. بتون مسلح بتونی که در آن میله های آهنی گذارند تا استواری و مقاومت آن بیشتر گردد