- باینجقلو(یِ جِ)
دهی از دهستان حسین آباد بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج در 4 هزارگزی خاور حسین آباد. سکنۀ آن 280 تن، آب آن از رودخانه و چشمه، محصول آنجا غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) ، کنایه از به عرصه رسیدن. بوجود آمدن. پیدا شدن:
نگهدار این کودک شیرخوار
کزین تخم مردی بیاید ببار.
فردوسی.
، حاصل شدن. دست دادن:
فراغ یار بیکبار بیخ صبر بکند
بهار وصل ندانم که کی ببار آید.
سعدی.
، نتیجه دادن. منتج شدن. منتهی به ثمر شدن. به نتیجه رسیدن:
وزان پس کند یاد بر شهریار
مگر تخم رنج من آید ببار.
فردوسی.
به بالینت آمد شب تیره بخت
ببار آمد آن سبز شاخ درخت.
فردوسی.
بدو گفت خوی بد ای شهریار
پراکندی و تخمت آمد ببار.
فردوسی
نگهدار این کودک شیرخوار
کزین تخم مردی بیاید ببار.
فردوسی.
، حاصل شدن. دست دادن:
فراغ یار بیکبار بیخ صبر بکند
بهار وصل ندانم که کی ببار آید.
سعدی.
، نتیجه دادن. منتج شدن. منتهی به ثمر شدن. به نتیجه رسیدن:
وزان پس کند یاد بر شهریار
مگر تخم رنج من آید ببار.
فردوسی.
به بالینت آمد شب تیره بخت
ببار آمد آن سبز شاخ درخت.
فردوسی.
بدو گفت خوی بد ای شهریار
پراکندی و تخمت آمد ببار.
فردوسی
