- باکوره
- (ماده نر) نوبر نو باوه زود رس اول هر چیز، میوه نورس نوبر، جمع باکورات بواکیر
معنی باکوره - جستجوی لغت در جدول جو
- باکوره
- میوۀ نارس، میوۀ نورسیده، نوبر، اول چیزی
- باکوره ((رِ یا رَ))
- اول هر چیز، میوه نورس، نوبر، جمع باکورات. بواکیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماهی گوشتی
(ماده نر) نوبر نو باوه زود رس
تانیث باکر، دوشیزه، زن نارسیده، زن مرد ندیده، پاک
پوپک، دوشیزه
دختری که هنوز شوهر نکرده، دوشیزه
کشت و زرع کشاورزی حرث، (توسعا) مزرع مزرعه
شکوفه بهار ودرخت
ناسفتگی دست ناحوردگی، پیشبودگی
بیکار، بیهنر، ولگرد، بیفایده بیسود بیمصرف
نردبان
چاهک چاهی که در آن باران و آبهای فاسد ریخته شود چاه فاضل آب آبریز
نمو کرده نشو و نما یافته بالیده
یکبارگی یکبار ه یکبارگی بیکبار: (چه لازم که رای خود را در رای نوکر و چاکر مستهلک سازی و خود بالمره عاطل و مستدرک باشی)
نجیب، اصیل، شریف
موجود ذره بینی، میکروب
فرانسوی هشت و نه گونه ای از منگیا (قمار برهان) نوعی از بازی با ورق که بین یک بانکدار و عده ای بازی کن انجام شود
چادری که زنان بر سر اندازند روسری زنان چارقب
با جلال باعظمت باابهت
شاعر، تاریخگو، قصه خوان
زمینی که در آن خربزه و هندوانه و خیار بعمل آورند
شب پره، پروانه
روز بیست و دوم بهمن ماه. توضیح گویند هفت سال در ایران باد نیامد در این روز شبانی پیش کسری آمده گفت دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. پارچه ای گرد و کوچک از چوب که هنگام رشتن و چرخانیدن دوک آن را بروی دوک نصب کنند، چرخ
بادروزه
ترشروی، اندوهگین
دف دایره
گیاهی است خوشبو با برگهای پر
داغروزان از نوزدهم مرداد تا بیست و ششم همان ماه که گرم ترین روزهای سال خورشیدی است
سینه کش کوه دامنه کوه
زن فاحشه و بدکار