جدول جو
جدول جو

معنی باوندآباد - جستجوی لغت در جدول جو

باوندآباد(وَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان سمنگان پائین و زردآباد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد که در 15 هزارگزی شمال باختر مشهد و یکهزارگزی جنوب شوسۀ عمومی مشهد به قوچان در جلگه واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 333 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری و راهش ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان روداب بخش فهرج شهرستان بم. سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حنا و خرما است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خُ وَ)
دهی است از دهستان طرق رود بخش نطنز شهرستان کاشان. واقع در هیجده هزارگزی جنوب خاوری نطنز و چهارهزارگزی جنوب خاوری شوسۀ نطنز - اردستان. این ناحیه در دامنۀ کوه واقع و آنرا آب و هوای معتدل با 40 تن سکنۀ فارسی زبان است. آب آنجا از قنات و محصولاتش غلات، ابریشم و پنبه می باشد. اهالی بکشاورزی گذران می کنند و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ وَ)
دهی کوچک است ازبخش زرند شهرستان ساوه در 24 هزارگزی خاور زرند. سکنۀ آن 50 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(نَنْ)
اشاره به عالم برزخ است و آن عالمی باشد میان ملک و ملکوت. (برهان). به معنی برزخ و عالم مثال است که در میان ملک و ملکوت حایل است. (انجمن آرا) (آنندراج). ظاهراً از برساخته های فرقۀ آذر کیوان است. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(وو)
دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 66هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 19هزارگزی شوسۀ مهاباد به سردشت دارای 123 سکنه. آب آن از رودخانه بادین آباد و چشمه. محصول آن غلات و توتون و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ج 4)
لغت نامه دهخدا
از دهکده های متروک و قدیمی فخرعمادالدین واقع در استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی