باوقار متین، بردبار، باطمانینه، موقر ادامه... متین، بردبار، باطمانینه، موقر تصویر باوقار فرهنگ فارسی عمید
باوقار (وَ) موقر. وقور. شکوهمند. سنگین. باوقر. باعزت. باتمکین. (آنندراج). گران سنگ. مقابل سبکسر. برابر سبکسار ادامه... موقر. وقور. شکوهمند. سنگین. باوقر. باعزت. باتمکین. (آنندراج). گران سنگ. مقابل سبکسر. برابر سبکسار لغت نامه دهخدا
باوقار سنگین خود دار متین وزین موقر باوقر مقابل بی وقار بی وقر ادامه... سنگین خود دار متین وزین موقر باوقر مقابل بی وقار بی وقر تصویر باوقار فرهنگ لغت هوشیار
باوقار بامهابت، باهیبت، جاافتاده، رزین، سنگین، متین، موقر، وزینمتضاد: جلف، سبک، بی وقار، ناموقر ادامه... بامهابت، باهیبت، جاافتاده، رزین، سنگین، متین، موقر، وزینمتضاد: جلف، سبک، بی وقار، ناموقر فرهنگ واژه مترادف متضاد