معنی باوجوداین - جستجوی لغت در جدول جو
باوجوداین
مع الوصف، مع ذالک، مع هذا
ادامه...
مع الوصف، مع ذالک، مع هذا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باوجدان
(وِ / وُ)
کسی که وجدان دارد. باشرف. شرافتمند. و رجوع به وجدان شود
ادامه...
کسی که وجدان دارد. باشرف. شرافتمند. و رجوع به وجدان شود
لغت نامه دهخدا