- باهوش
- هوشمند، زیرک، هوشیار
معنی باهوش - جستجوی لغت در جدول جو
- باهوش
- آن که دارای هوش قوی است، هوشمند
- باهوش
- Brainy, Literate
- باهوش
- умный , грамотный
- باهوش
- klug, gebildet
- باهوش
- розумний , грамотний
- باهوش
- bystry, piśmienny
- باهوش
- 聪明的 , 受过教育的
- باهوش
- inteligente, alfabetizado
- باهوش
- intelligente, alfabetizzato
- باهوش
- inteligente, alfabetizado
- باهوش
- intelligent, instruit
- باهوش
- slim, geletterd
- باهوش
- ฉลาด , อักษรศึกษา
- باهوش
- pintar, melek huruf
- باهوش
- ذكيٌّ , متعلّمٌ
- باهوش
- होशियार , साक्षर
- باهوش
- חכם , יודע קרוא וכתוב
- باهوش
- 頭の良い , 読み書きができる
- باهوش
- 똑똑한 , 읽고 쓸 수 있는
- باهوش
- zeki, okur-yazar
- باهوش
- mwerevu, mjuzi wa herufi
- باهوش
- বুদ্ধিমান , সাক্ষর
- باهوش
- ہوشیار , باشعور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کند ذهن کند فهم: مقابل باهوش، آنکه طبیعه یا باداروی بیهوشی حواس وی از کار افتاده باشد و درد را احساس نکند
کافور مغشوش
آنکهه دارای هوش قوی است هوشمند مقابل بی هوش
غوطه، فرو رفتن در آب
Quickthinking, Smartly
сообразительный , умно
schlagfertig, klug
спритний , розумно