دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
دهی است از دهستان آسمان آباد بخش شیروان چرداول که در کنار راه اتومبیل رو چرداول به ایلام واقع است. ناحیه ای است کوهستانی گرمسیر دارای 300 سکنه، آب آن از چشمه و چاه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و حبوب و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) ، آلات و وسایل کارگران. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (تاج العروس) (آنندراج). جوالیقی گوید: در حدیث آمده است که: نزل آدم من الجنه بالباسنه. و هم گفته شده است که مقصود آلات و وسایل کارگران است. این کلمه عربی محض نیست. (المعرب ص 83) حرف ’سین’ در این کلمه در المعرب به فتح و درلسان و قاموس و النهایه (و ناظم الاطباء) به کسر ضبط شده و در هیچ یک از این کتب الف آن همزه ندارد. بعضی نوشته اند که جمع آن ’بآسن’ است و صاحب معیار گوید: که به قیاس باید بواسن باشد، مثل فاصله که جمع آن فواصل است یا اینکه باید بأسنه باشد با همزه و فتح سین، مثل قنطره و قناطر. اما در باب حدیثی که مؤلف المعرب و قاموس و صاحب النهایه نقل کرده اند، من منبع آنرا ندانستم. (احمد محمد شاکر، محشی المعرب چ مصر ص 83)، جوال سطبر از کتان ردی. (منتهی الارب). جوالق غلیظ یتخذ من مشاقهالکتان. (تاج العروس) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، سفرۀ بافتنی که در آن طعام گذارند. (تاج العروس)
دهی است از دهستان آسمان آباد بخش شیروان چرداول که در کنار راه اتومبیل رو چرداول به ایلام واقع است. ناحیه ای است کوهستانی گرمسیر دارای 300 سکنه، آب آن از چشمه و چاه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و حبوب و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) ، آلات و وسایل کارگران. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (تاج العروس) (آنندراج). جوالیقی گوید: در حدیث آمده است که: نزل آدم من الجنه بالباسنه. و هم گفته شده است که مقصود آلات و وسایل کارگران است. این کلمه عربی محض نیست. (المعرب ص 83) حرف ’سین’ در این کلمه در المعرب به فتح و درلسان و قاموس و النهایه (و ناظم الاطباء) به کسر ضبط شده و در هیچ یک از این کتب الف آن همزه ندارد. بعضی نوشته اند که جمع آن ’بآسن’ است و صاحب معیار گوید: که به قیاس باید بواسن باشد، مثل فاصله که جمع آن فواصل است یا اینکه باید بأسنه باشد با همزه و فتح سین، مثل قنطره و قناطر. اما در باب حدیثی که مؤلف المعرب و قاموس و صاحب النهایه نقل کرده اند، من منبع آنرا ندانستم. (احمد محمد شاکر، محشی المعرب چ مصر ص 83)، جوال سطبر از کتان ردی. (منتهی الارب). جوالق غلیظ یتخذ من مشاقهالکتان. (تاج العروس) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، سفرۀ بافتنی که در آن طعام گذارند. (تاج العروس)