بانکروتیه(کِ یِ) ورشکست. (لغات مصوبه فرهنگستان). آن بازرگان که ورشکست شده باشد. ورشکسته. و رجوع به ورشکسته شود، خوشمزه. طیبت گو. خوش صحبت ادامه... ورشکست. (لغات مصوبه فرهنگستان). آن بازرگان که ورشکست شده باشد. ورشکسته. و رجوع به ورشکسته شود، خوشمزه. طیبت گو. خوش صحبت لغت نامه دهخدا