جدول جو
جدول جو

معنی بانقش - جستجوی لغت در جدول جو

بانقش(قِ)
دانۀ کوچکی است که آنرا ’ون’ و ’بن’گویند و آنرا شوربا کرده خورند و بعربی حبهالخضرا خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بن باشد که شور و بریان کنند و خورند و ون نیز نامند. (ازفرهنگ اسدی). منگوش. یک نوع میوه است که در کوهستانها به دست آید. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 196). ثمر درختی است که نامهای دیگرش بن و ون است. (فرهنگ نظام) ، وقت نمازصبح. گاه اذان صبح:
عهد و میثاق خویش تازه کنیم
از سحرگاه تا به بانگ نماز.
آغاجی.
- گاه بانگ نماز، وقت نماز بامداد. هنگام اذان صبح:
یاد باد آن شب کان شمسۀ خوبان طراز
به طرب داشت مرا تا بگه بانگ نماز.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی از کبوتر نر. (ناظم الاطباء) ، فرق. امتیاز. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
قریه ای است سه فرسنگی شمالی تل بیضا. (فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان بیضاء بخش اردکان شهرستان شیراز که در 69 هزارگزی جنوب خاور اردکان برکنار راه فرعی زرقان به بیضا در دامنه واقع است. ناحیه ایست با آب و هوای معتدل و 890 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوب و چغندر و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا