- بالکانه
- پنجره ای که از میله های فلزی سازند
معنی بالکانه - جستجوی لغت در جدول جو
- بالکانه
- پنجره، دریچه، پنجره ای که از میله های فلزی ساخته شده
- بالکانه ((نِ))
- پنجره فلزی، بام بلند، پالکانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دریچه ای که از آن پنهان ببیرون نگرند دریچه پنجره، غرفه ستاوند، بام بلند، پاسنگ ترازو
بالکانه، پنجره، دریچه، پنجره ای که از میله های فلزی ساخته شده
حلوایی است خشک و آنرا از هفت مغز (مغز بادام گردو زردالو شفتالو پسته فندق و چلغوزه) تهیه کنند: کارمن خوب کرد بی صلتی هرکه او طمع مالکانه کند. (ابوالعباس لفا اق. 497)
Possessive
possessivo
posiadłościowy
собственнический
володіючий
bezittelijk
besitzergreifend
posesivo
possessif
possessivo
स्वामित्व
অধিকারী
posesif
sahiplenici
mwenyewe
ครอบครอง
تملّكيٌّ
مالکانہ
بی آلایش
عتیقه
سبکسرانه گولانه هلکی بی عقلانه از روی نادانی و نابخردی و حماقت
پرستو پرستوک
به زاد به خود
سبک سرانه، گولانه