جدول جو
جدول جو

معنی بالعموم - جستجوی لغت در جدول جو

بالعموم
(پَ گُ تَ)
مرکّب از: ب + ال + عموم، عموماً. بطور عموم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
نام شهری به جزیره صقلیه. (نخبه الدهر دمشقی). صورتی دیگر از شهر پالرم پایتخت قدیم سیسیل، یا معرب آن. و رجوع به پالرم شود
لغت نامه دهخدا
(پَ شُ دَ)
مرکّب از: ب + ال + تمام، همگی. جملگی. (ناظم الاطباء)، تمامی. و رجوع به تمام شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
صورتی از نام پالاموس از شهرهای دریایی کتلونیه از نواحی اندلس. بندرگاه مهمی دارد. و رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 199 و 185 شود، علیا. فوق. مقابل سفلی: بهقباد بالایین و میانه و زیرین از اعمال عراق (است) . (فارسنامۀ ابن بلخی چ اروپا ص 84). کربال بالایین و زیرین سه بند بر رود کر کرده اند و بر آن نواحی ساخته. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 128). و جملۀ نواحی کربال بالایین آب از این رود می یابد. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 152)، برترین:
نیستی چون هست بالایین طبق
برهمه بردند درویشان سبق.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(بُ)
مرد بسیارخوار سخت فروبرنده. (ناظم الاطباء). بلعم. و رجوع به بلعم شود.
لغت نامه دهخدا
همگی بی کم وکاست کلا تماما: و جاولی مرعش و هرنوس و... را بالتمام تصرف گرفت. و تصدیقات همه ساله و غیره باید بالتمام به ثبت و خط صاحب توجیه. . برسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلعوم
تصویر بلعوم
مرد بسیار خوار سخت فروبرنده، گلوگاه، حلق
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی سبزی معطر و صحرایی از تیره ی ریحان
فرهنگ گویش مازندرانی