جدول جو
جدول جو

معنی بالبی - جستجوی لغت در جدول جو

بالبی
از مشاهیر جغرافی دانان ایتالیا بود، وی در 1782 میلادی بدنیا آمد و بسال 1848 میلادی درگذشت، و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بالوی
تصویر بالوی
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دالبی
تصویر دالبی
دالبی (Dolby) یکی از پیشروترین شرکت های فناوری در حوزه صوت و تصویر است که تکنولوژی های پیشرفته ای برای بهبود کیفیت صدا و تصویر در سینما، تلویزیون، موسیقی و بازی های ویدئویی ارائه می دهد. تکنولوژی های دالبی شامل سیستم های کاهش نویز، صدای فراگیر (Surround Sound)، و صدای سه بعدی (3D Sound) است که تجربه شنیداری و دیداری بسیار واقع گرایانه ای را فراهم می کند.
ویژگی ها و تکنولوژی های اصلی دالبی:
1. دالبی اتموس (Dolby Atmos) :
- صدای سه بعدی : این تکنولوژی صدای فراگیر سه بعدی را فراهم می کند که در آن صداها به صورت جداگانه و از زوایای مختلف، حتی از بالای سر شنونده، پخش می شوند.
- شیء محور بودن صدا : دالبی اتموس به صداهای مختلف اجازه می دهد که به صورت مستقل و با دقت بالا در فضای شنیداری حرکت کنند، بنابراین تجربه ای بسیار واقع گرایانه و همه جانبه ارائه می دهد.
2. دالبی دیجیتال (Dolby Digital) :
- صدای فراگیر پنج کاناله (5.1) : این سیستم صدای فراگیر با استفاده از پنج کانال صدای مجزا (چپ، راست، وسط، چپ فراگیر، راست فراگیر) و یک کانال صدای باس (ساب ووفر) تجربه سینمایی باکیفیت را فراهم می کند.
- کیفیت بالا و کاهش نویز : دالبی دیجیتال با استفاده از تکنولوژی های کاهش نویز، کیفیت صدای بسیار بالایی را ارائه می دهد.
3. دالبی ویژن (Dolby Vision) :
- تصویر با کیفیت بالا : دالبی ویژن فناوری تصویری است که از HDR (High Dynamic Range) استفاده می کند تا تصاویر با رنگ های زنده تر، کنتراست بیشتر و جزئیات بیشتری نمایش داده شوند.
- تنظیمات دینامیکی : این تکنولوژی با استفاده از متادیتای دینامیکی، هر فریم از ویدیو را به صورت جداگانه تنظیم می کند تا بهترین کیفیت تصویر ممکن را ارائه دهد.
کاربردهای دالبی:
- سینما : تکنولوژی های دالبی اتموس و دالبی ویژن در سینماهای مدرن استفاده می شوند تا تجربه ای بی نظیر از تماشای فیلم با صدای سه بعدی و تصویر با کیفیت بالا فراهم کنند.
- تلویزیون و پخش خانگی : بسیاری از تلویزیون ها و سیستم های صوتی خانگی از تکنولوژی های دالبی دیجیتال و دالبی اتموس پشتیبانی می کنند.
- موسیقی : استودیوهای موسیقی از تکنولوژی های دالبی برای ضبط و پخش موسیقی با کیفیت بالا و صدای فراگیر استفاده می کنند.
- بازی های ویدئویی : تکنولوژی دالبی اتموس در بازی های ویدئویی برای ایجاد تجربه ای همه جانبه و واقع گرایانه استفاده می شود.
نتیجه گیری:
تکنولوژی های دالبی تأثیر بزرگی بر بهبود کیفیت صدا و تصویر در صنایع مختلف داشته اند. از سینما و تلویزیون گرفته تا موسیقی و بازی های ویدئویی، دالبی به کاربران امکان می دهد تا تجربه ای بی نظیر و واقع گرایانه را تجربه کنند. با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته مانند دالبی اتموس و دالبی ویژن، دالبی به استانداردی برای کیفیت بالا در حوزه صوت و تصویر تبدیل شده است.
سیستمی برای ضبط و پخش صدا که صدای مزاحم را به حداقل می رساند، فرکانس صوتی را اصلاح می کند و برد صدا را افزایش می دهد. این سیستم را می توان به صورت استریو فونیک (برجسته) چند باندی در نمایش فیلم هم به کار گرفت. این سیستم توسط ری دالبی اختراع شد و نخستین بار در فیلم های مستندی که درباره موسیقی و کنسرت های راک ساخته می شد، مورد استفاده قرار گرفت و به تدریج به خدمت فیلم های سینمایی در آمد. بعد از چند تجربه در فیلم های مختلف، جنگ ستاره ها (1977) ، نخستین فیلمی بود که تماما با سیستم دالبی ضبط و پخش شد. این سیستم از 1977 تا امروز نقش بسیار مهمی در سینما ایفا کرده و موجب تحول صدای چند جهته شده است و تماشاگر فیلم هایی با صدای دالبی می تواند، صدا را از چپ و راست و جلو و پشت سرش بشنود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
گیاهی با گل های زرد شبیه گل بابونه که در طب قدیم برای معالجۀ بیماری های مجرای ادرار به کار می رفته، بوبونیون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بابلی
تصویر بابلی
مربوط به بابل، از مردم بابل، تهیه شده در بابل مثلاً کمان بابلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بابلی
تصویر بابلی
از مردم بابل
فرهنگ فارسی عمید
میوه ای کروی شکل و شبیه خربزه با پوست زرد و خط های سبز که از صیفی جات است، بوتۀ علفی این میوه
فرهنگ فارسی عمید
منسوب است به بالویه که نام خاندانی از محدثان است، (از انساب سمعانی)، و رجوع به بالویی شود
لغت نامه دهخدا
شیخ حامد بن حاج عبدالفتاح بالوی، او راست: زبده العرفان فی وجوه القرآن، در تعریف علم قرآن یا قراآت ده گانه، که در 1252 هجری قمری چاپ شده است، (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
نام یکی ازبزرگان عهد خسرو پرویز، (لغات شاهنامۀ ولف ص 41)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منسوب به بالک که ظاهراً از قرای هرات یا نواحی آن بوده است. (از لباب الانساب ج 1 ص 91)
لغت نامه دهخدا
بالا، بالاذ، بالاذه، پالا، پالاد، پالاده، اسب جنیبت را گویند، (آنندراج)، اسب جنیبت باشد که در پیش برند و یا در دنبال آورند و آنرا کوتل نیز گویند، (فرهنگ اوبهی)، اسب جنیبت را گویند که اسب کوتل باشد، (برهان قاطع)، جنیبت، (صحاح الفرس)، یدک، (فرهنگ شعوری ج 1 ص 198)، کتل، (فرهنگ خطی)، جنیبت بود، بارگی، (فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا
بالا، روی، فوق، بر
لغت نامه دهخدا
(لِ)
طبیب یا گیاه شناسی که ابن البیطار در مفردات از او نقل کند، از جمله در کلمه جنجل و دلق و سنجاب و جوز عبهر. اورا کتابی است بنام التکمیل. (یادداشت مؤلف). طبیبی فاضل و در شناخت ادویۀ مفرده توانا بود، از کتب اوکتاب التکمیل در ادویۀ مفرده است که آنرا برای کافور الاخشیدی تألیف کرده است. (از عیون الانباء ص 87)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
منسوب به باکلبا از قرای اربل. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
ابوعبداﷲ حسین بن شروین بن ابی بشر جلالی باکلبی. فقه شافعی را بیاموخت و در چندین مدرسه از موصل و حلب بتدریس آن پرداخت و از جمعی نیز حدیث شنیده جوانی فاضل و مناظر بود. نسبت جلالی او به طایفه ای از اکراد است. وی دوست و معاصر یاقوت بود. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای است در ایالت ساکس پروس که در 25هزارگزی جنوب شرقی ماگدمبورگ در محل اتصال دو نهر ساله و الب واقع گشته است، (از قاموس اعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
منسوب بشهر بابل:
در شب خط ساخته سحر حلال
بابلی غمزه و هندوی خال.
نظامی.
خلق از آن سحر بابلی کردن
دل نهاده ببابلی خوردن.
نظامی.
گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی
صد گونه ساحری بکنم تا بیارمت.
حافظ.
- اذخر بابلی، قسم متوسط اذخر.
- کمان بابلی، کمان ساختۀ بابل:
کمان بابلیان دیدم و طرازی تو
که برکشیده شود بابروان تو ماند.
دقیقی (از احوال و اشعار رودکی ص 1275).
- هاروت بابلی، نام فرشتۀ معروف که با ماروت غالباً اسم برده شوند و آورده اند که در چاه بابل معلق باشند:
گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی
صد گونه ساحری بکنم تا بیارمت.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(بِ)
می. باده.
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان ده بالا بخش خاش شهرستان زاهدان که در 13 هزارگزی شمال خاوری خاش بر کنار راه فرعی گزو به خاش در جلگه واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای گرم معتدل و 200 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و پنبه و شغل مردمش زراعت و گله داری است. اهالی آن از طایفۀ شهنوازی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
ابومعمر احمد بن عبدالواحد بالکی هروی فقیه بود. (از لباب الانساب ج 1 ص 91) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
منسوب به بالس که شهری است معروف واقع در بیست فرسنگی حلب و رقه. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
شیر تیره که شیر تازه در آن کنند. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
حالت و چگونگی بالغ. کیفیت بالغ. بالغ بودن. بلوغ. حد کمال. رسیدگی. بالغیت:
به بالغی برسیدم که هیچم آگه نیست
به شادمانی و آسانی و غم و دشوار.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
امپراطور معروف رومی (237- 238 میلادی) که پس از مرگ گردین از طرف سنا بدین سمت انتخاب شد
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ابوسفیان وکیع بن احمد بن المنذر همدانی بانبی بخارایی. او ازاسرائیل بن سمیدع حدیث بازگفت. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
منسوب به بانب از دههای بخارا. (از معجم البلدان) (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
منسوب بشهر بابل مازندران
لغت نامه دهخدا
تصویری از قالبی
تصویر قالبی
یتکی، چپاندنی
فرهنگ لغت هوشیار
واژه پارسی است و باید تالبی باشد چنان که تالکی نیز در پارسی پیشینه دارد که برابر با گشنیز کوهی است تالبی گونه ای خربزه پیشرس که گرد است و مرغانه ای نام دیگر آن در پارسی خرچکوک و خروک است وابسته به علی ابن ابی طالب علیه السلام منسوب به ابی طالب ساداتی که از نسل امیر المومنین علی ع یا از نسل برادران آن جضرت جعفر و عقیل باشند، علوی سید، جمع طالبیون طالبیین، قسمی خربزه پیش رس شیرین و لطیف که درون آن سبز است
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره مرکبان که دارای ساقه محکم و بر افراشته ایست که در انتهای آنها گلهای زرد رنگ و ستاره یی شکل شبیه گلهای بابونه - قرار دارند بوبونیون خرم
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بابل از مردم بابل. منسوب به بابل (مازندران) از مردم بابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالای
تصویر بالای
بالا فوق، بر، مقام، مرتبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالبی
تصویر طالبی
((لِ))
نوعی خربزه پیش رس و شیرین و لطیف که قسمت خوراکی آن زرد یا سبز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بابلی
تصویر بابلی
((بِ))
منسوب به بابل، کنایه از جادوگر
فرهنگ فارسی معین