جدول جو
جدول جو

معنی باغیسیانی - جستجوی لغت در جدول جو

باغیسیانی
صلاح الدین محمد باغیسیانی از امرای دستگاه اتابک زنگی در حلب: پس از قتل اتابک زنگی، پسرش نورالدین محمود جای او را گرفت و بحلب شد و آنجا را به دست آورد، در این وقت دیوان زنگی را جمال الدین محمد بن علی و امیر حاجب صلاح الدین محمد الباغیسیانی اداره میکردند و هر دو در حفظ دولت اوکوشیدند، (ذیل وقایع 541 هجری قمری)، (الکامل ابن الاثیر ج 11 ص 51)، در تاریخ حلب آمده است: در موصل امیری بزرگ مقام معروف به جاولی و مستحفظ قلعۀموصل بود، او بفکر جهانگیری افتاد و بهاءالدین اباالحسن علی بن قاسم شهرزوری و صلاح الدین محمد الباغیسیانی را به بغداد فرستاد ... (از تاریخ حلب ج 1 ص 512)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

باستانی. قدیم. کهنه. و این صورت را بیرونی در التفهیم بیشتر در مورد ایرانیان قدیم فرموده است. (ازمقدمۀ جلال الدین همائی بر التفهیم بیرونی ص قلو) ، ضباط. کسی که نامه ها و نوشته های اداری را در محلی نگاه میدارد تا هنگام نیازمندی بتوان به آسانی از آنها استفاده کرد. (لغات مصوبۀ فرهنگستان). متصدی بایگانی. متصدی آرشیو، خزانه دار. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). خزینه دار. (فرهنگ ضیاء). خازن. گنجور
لغت نامه دهخدا
حسین بن حسن باسیانی از محدثان و منسوب به باسیان بوده است. (تاج العروس). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا
(سِ)
منسوب به باسیان. رجوع به باسیان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بایستانی
تصویر بایستانی
باستانی، قدیم، کهنه
فرهنگ لغت هوشیار