جدول جو
جدول جو

معنی باغشیقا - جستجوی لغت در جدول جو

باغشیقا
محلی در بیست هزارگزی شمال شرقی موصل که خرابه های نینوا در نزدیک آن است. و دارای مسجد جامعی است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199). این نام در معجم البلدان و آثار البلاد قزوینی چ بیروت ص 383 و منابع دیگر بصورت باعشیقا (باعین) ضبط شده است. رجوع به باعشیقا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باشیلا
تصویر باشیلا
(دخترانه)
خانه به دوش (نگارش کردی: باشیلا)
فرهنگ نامهای ایرانی
(عَ)
از قرای موصل، در نزدیک نینوی و مشرق دجله، باغهای آن از رودی که ازوسط شهر میگذرد مشروب میشود، بیشتر درختان آن زیتون و نخل و نارنج است. دارای حمامها و کاروانسراها و همچنین مسجد جامع بزرگی است و قبر شیخ ابی محمد راذانی زاهد در آنجا است. از آن جا تا شهر موصل سه یا چهار فرسنگ راه است و مردم آن بیشتر نصاری هستند. (از معجم البلدان). این نام در قاموس الاعلام بصورت باغشیقا (باغین) آمده است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(غِ)
باغی در زریسف کرمان از بناهای سیدابوالحسن بیگلربیگی. حکام کرمان خلعت دولتی را در آن باغ می پوشیدند. این باغ بعدها مقر قونسلگری انگلیس در کرمان شد. (از تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی ص 353)
لغت نامه دهخدا
(شَی یا)
نام قریه ای است و در شعر بحتری آمده است. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
منسوب به باغش از قرای گرگان. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
ابوالعباس احمد بن موسی بن عمران المستملی باغشی جرجانی. از روات است که از ابی نعیم استرآبادی روایت کرده است. (از الانساب سمعانی ج 1 ورق 60) (معجم البلدان). این نسبت را تاج العروس بدینصورت ضبط کرده است: ابوالعباس احمد بن موسی بن باغیش الجرجانی. روات در علم حدیث به کسانی گفته می شود که در جمع آوری و نقل احادیث از دیگران فعالیت کرده اند. این افراد می توانند صحابه پیامبر، تابعین و حتی نسل های بعدی باشند. در تاریخ اسلام، روات نه تنها مسئول انتقال روایت ها بلکه در تفسیر و تحلیل دقیق این احادیث نیز نقش داشته اند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
مجموعه ی باغ و تأسیسات به جای مانده از عصر صفوی در بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی