جدول جو
جدول جو

معنی باغشاهی - جستجوی لغت در جدول جو

باغشاهی
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه که در 20 هزارگزی شمال باختر مرکز بخش و 20 هزارگزی راه عمومی واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 245 تن سکنه، آب آن از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و حبوبات و انار و انجیر و شغل مردمش زراعت و جاجیم بافی و راهش مالرو است، مزرعۀ شیرآبادجزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغداری
تصویر باغداری
شغل و عمل باغدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
مربوط به پادشاه، در علوم سیاسی سلطنتی، سمت پادشاه، شاهی، سلطنت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باغبانی
تصویر باغبانی
شغل و عمل باغبان، نگهبانی باغ
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان بحرآسمان بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت، که در 42 هزارگزی جنوب باختری ساردوئیه و 20 هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه واقع است. و 28 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غْ / غِ)
عمل باغبان. نطاره. (منتهی الارب). محافظت و نگهبانی باغ. پرستاری باغ. (ناظم الاطباء). باغ پیرائی. بستان بانی:
همی تا کند بلبل اندر بهاران
بباغ اندرون روز و شب باغبانی.
فرخی.
نهالی که باغش دل تست وز ایزد
بر او مر خرد را رود باغبانی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
پادشاهی، (ناظم الاطباء)، رجوع به پادشاهی شود
لغت نامه دهخدا
یک فرسنگی بیشتر شمالی برازجان است، (فارسنامۀ ناصری)، دهی است از دهستان حومه بخش برازجان شهرستان بوشهر که در9 هزارگزی شمال برازجان و دو هزارگزی راه شوسۀ شیراز به بندر بوشهر واقع است، منطقه ای است جلگه ای سردسیر و دارای 136 تن سکنه، آبش از چاه و چشمه شور، محصولش غلات، خرما، تنباکو، صیفی است، و شغل مردمش زراعت و راهش فرعی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 24 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان متصل براه فلاورجان به گردنۀ سرخ واقع است و 70 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام آبادیی نزدیک شماخی که سپاهیان نادرشاه در 4 ذی حجۀ 1156 هجری قمری در آنجا با یاغیان نبرد کرده محمدخان سرخای را شکست دادند، (از نادرنامه قدوسی ص 271)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
از باغهای معروف تهران که سابقاً در غرب تهران و خارج از شهر واقع بود و اکنون در داخل شهر قرار گرفته و محل پادگان نظامی است. در زمان قاجاریه این باغ گاه بگاه مسکن پادشاهان نیز بوده است، در سال 1285 ه.ش. (سال اعطای مشروطیت) مظفرالدین شاه در باغشاه می نشست. (از تاریخ مشروطه کسروی بخش 1 ص 79). در سال 1326 هجری قمری، محمدعلیشاه قاجار پس از آنکه با مشروطه خواهان و مجلس از درمخالفت در آمد مرکز فرماندهی خود را در این باغ قرار داد، شاه میخواسته از شهر بیرون جسته در باغشاه لشکر بیاراید و بآسانی با مشروطه نبرد کند. دستخطی دادبدین شرح: ’جناب اشرف مشیرالسلطنه، چون هوای تهران گرم و تحملش بر ما سخت بود ازینرو بباغشاه حرکت فرمودیم، پنجشنبه 4 جمادی الاولی، عمارت باغشاه.’ سپس هشت تن از آزادیخواهان را احضار کرد که شش تن آنان بدین شرح نام برده میشوند: میرزا جهانگیرخان مدیر صور اسرافیل، سید محمدرضا مساوات شیرازی، ملک المتکلمین، سیدجمال الدین واعظ، بهاءالواعظین و میرزا داودخان. ولی مجلس با این تقاضا مخالفت داشت و سرانجام در اثر مقاومت به توپ بسته شد، وکلا از مجلس پراکنده شدند، سید عبداﷲ بهبهانی و مل’المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و چند تن دیگر را سربازان دستگیر کردند و به باغشاه بردند. در باغشاه مل’المتکلمین و میرزا جهانگیرخان را بقتل رساندند... (از تاریخ مشروطۀ کسروی ص 658)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باغبانی
تصویر باغبانی
عمل و شغل باغبان حفاظت و نگاهبانی از باغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با راهی
تصویر با راهی
حرکت در راه راست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
سلطنت، ملکت، مملکت، قلمرو، مدت سلطنت، تسلط، چیرگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
المملكة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
Kingship, Emperorship, Kingdom
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
empire, royaume, royauté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
אימפריה , ממלכה , מלוכה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
سلطنت , بادشاہت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
সাম্রাজ্য , রাজ্য , রাজ্য , রাজত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
ufalme, umalkia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
imparatorluk, krallık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
제국 , 왕국 , 왕국 , 왕권
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
帝国 , 王国 , 王権
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
จักรวรรดิ , อาณาจักร , อาณาจักร , ความเป็นกษัตริย์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
साम्राज्य , राज्य , राजत्व
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
kekaisaran, kerajaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
keizerrijk, koninkrijk, koningschap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
imperio, reino, realeza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
império, reino, realeza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
帝国 , 王国 , 王权
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
cesarstwo, królestwo, królewskość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
імперія , королівство , королівська влада
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
Kaiserreich, Königreich, Königtum
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
империя , королевство , царствование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پادشاهی
تصویر پادشاهی
impero, regno, regalità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی