جدول جو
جدول جو

معنی باعون - جستجوی لغت در جدول جو

باعون
از قراء عجلون در مشرق اردن، (الاعلام زرکلی ج 2 ص 458)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چوب دستی از جنس چوب یا پلاستیک که افراد پلیس و نیروی انتظامی به عنوان اسلحۀ سرد به کار می برند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارون
تصویر بارون
از لقب های سابق اشراف و نجبا در اروپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالون
تصویر بالون
وسیله ای برای پرواز، مرکب از یک کیسۀ بزرگ حاوی گازهای سبک تر از هوا و سبدی برای حمل بار و مسافر که به وسیلۀ ریسمان هایی به هم متصل شده
فرهنگ فارسی عمید
نوعی میمون زرد رنگ با پوزه ای شبیه سگ و پینه ای برهنه ای روی کفل که به صورت اجتماعی در افریقا زیست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
بیماری واگیردار و خطرناکی که با سر درد، لرز، تب شدید، سرگیجه، التهاب غدد لنفاوی و تورم کبد و طحال همراه است و از طریق کک و موش به انسان منتقل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماعون
تصویر ماعون
صد و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۷ آیه، ارایت الذی
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به باعون
لغت نامه دهخدا
محمد بن احمد بن ناصر، ملقب به شمس الدین دمشقی شافعی، او راست: ’ینابیع الاحزان’ و ’نظم سیره مغلطای’ و ’ارجوزه فی الخلفاء العباسیین’، او بسال 871 هجری قمری در دمشق درگذشت، رجوع شود به الاعلام زرکلی ج 3 ص 856 و معجم المطبوعات
محمد بن یوسف بن احمد باعونی ملقب به بهاءالدین از فضلای دمشق بود، چند ارجوزه در تاریخ دارد که از آنجمله ارجوزه در ’سیرهالملک الاشرف قایتبای’ را میتوان نام برد، وی بسال 910 هجری قمری درگذشت، (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 1007)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باتون
تصویر باتون
چوبدستی که ماموران بکمر میبندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باطون
تصویر باطون
چوبدستی صاحب منصفان نظامی و پاسبانان که از لاستیک درست می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارون
تصویر بارون
یکی از عنوانهای اشراف و نجبای اروپا
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی، بادکنک، هوا گرد کره ای لزرگ که پوشش آن از پارچه ای غیر قابل نفوذ تشکیل شده و داخل آنرا از گازهای سبک (سبکتر از هوا) پر کنند و در نتیجه باسمان صعود کند
فرهنگ لغت هوشیار
بیماری واگیر که میکروب آن (باسیل یرسن) در سال 4981 بوسیله یرسن کشف شده، ابتدا حالت تهوع و لرز و سردرد شدید تولید و ورمی دردناک در کشاله ران یا زیر بغل یا گردن پیدا میشود که پس از یک هفته چرک میکند و بعد از بهبودی رد آن باقی میماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماعون
تصویر ماعون
احسان، نیکویی
فرهنگ لغت هوشیار
((لُ))
کره ای بزرگ که پوشش آن از پارچه یا چرم غیرقابل نفوذ است و داخل آن را از گازهای سبک (سبک تر از هوا) پر کنند در نتیجه به آسمان صعود کند
فرهنگ فارسی معین
مرضی عفونی و واگیردار که موش صحرایی از عوامل انتقال آن به انسان است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماعون
تصویر ماعون
آن چه که از آن کمک جویند و سود برند، اسباب خانه مانند دیگ و تابه و غیره، معروف، زکات، طاعت، باران، آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارون
تصویر بارون
((رُ))
از القاب اشراف زمین دار اروپا، عنوانی احترام آمیز برای مردان ارمنی، آقا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
Pestilence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
peste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
瘟疫
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
מַגֵפָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
전염병
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
wabah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
महामारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
pest
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
Pest
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
pestilencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
pestilenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
peste
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
zaraza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
мор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
мор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طاعون
تصویر طاعون
疫病
دیکشنری فارسی به ژاپنی