- باطون
- چوبدستی صاحب منصفان نظامی و پاسبانان که از لاستیک درست می شود
معنی باطون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی، بادکنک، هوا گرد کره ای لزرگ که پوشش آن از پارچه ای غیر قابل نفوذ تشکیل شده و داخل آنرا از گازهای سبک (سبکتر از هوا) پر کنند و در نتیجه باسمان صعود کند
چوبکی که پاسبانان بر کمر آویزان کنند و در موقع لزوم با آن حمله نمایند
یکی از عنوانهای اشراف و نجبای اروپا
چوبدستی که ماموران بکمر میبندند
از لقب های سابق اشراف و نجبا در اروپا
نوشادر
((لُ))
فرهنگ فارسی معین
کره ای بزرگ که پوشش آن از پارچه یا چرم غیرقابل نفوذ است و داخل آن را از گازهای سبک (سبک تر از هوا) پر کنند در نتیجه به آسمان صعود کند
نوعی میمون زرد رنگ با پوزه ای شبیه سگ و پینه ای برهنه ای روی کفل که به صورت اجتماعی در افریقا زیست می کنند
چوب دستی از جنس چوب یا پلاستیک که افراد پلیس و نیروی انتظامی به عنوان اسلحۀ سرد به کار می برند
وسیله ای برای پرواز، مرکب از یک کیسۀ بزرگ حاوی گازهای سبک تر از هوا و سبدی برای حمل بار و مسافر که به وسیلۀ ریسمان هایی به هم متصل شده
نهان شدن، پوشیدن وپوشیدگی ج بطن، شکم ها درونها
پنهان، خلاف ظاهر
درون
مخفی شدن، پنهان شدن، نهان شدن
جمع واژۀ بطن
جمع واژۀ بطن
پنهان، اندرون، درون چیزی، داخل هر چیز
جمع بطن