- باسلیقگی
- سلیقه داشتن، پاکیزگی در کار، سلیقه، بخرج دادن
معنی باسلیقگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بد پسندی، کژپسندی
زیره کرمانی
بی سلیقه بودن
باذوق، کسی که کارهایش آراسته، مرتب و خوشایند است
سیاهرگی که بمحاذات محور بازو در زیر جلد قرار دارد و حجیم تر از سیاهرگ قیفال است و بدو سیاهرگ زند اسفل و میانی تقسیم میشود. این سیاهرگ مسیرش در زیر پوست در 3، 1 فوقانی بازو با چشم کاملا مشهود است شاهرگ دست
خوی و طبیعت و نیک و سیرت خوب و نیکو
شاهرگ بازو، سیاهرگ بزرگی در بازو که در قدیم از آن خون می گرفتند