جدول جو
جدول جو

معنی باستی - جستجوی لغت در جدول جو

باستی
دهی از دهستان سیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر که در 37 هزارگزی جنوب خاور دیلم و 6 هزارگزی خاور راه فرعی دیلم به گچساران در جلگه واقع است، ناحیه ای است گرمسیر و مرطوب ومالاریایی و دارای 380 تن سکنه، آب آن از چاه تأمین میشود و محصول آن کشت غلات (دیمی) و شغل مردمش زراعت و راه آن فرعی است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، خرمایی است طیب و زردرنگ، (تاج العروس)، میوه ای است زردرنگ نفیس، (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
باستی
افتادگی، فروتنی، (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
باستی
افتادگی، فروتنی
تصویری از باستی
تصویر باستی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راستی
تصویر راستی
مقابل کجی و خمیدگی، راست بودن، طرف راست بودن،
صحت و درستی، مقابل دروغ، صداقت و حقیقت
راستی را: به راستی، برای مثال راستی را اگر کتاب نبود / علم جز نقش روی آب نبود (لغتنامه - راستی)
به راستی: راستی را، در حقیقت، در واقع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاستی
تصویر کاستی
کمی، کم شدگی، تقلب، دروغ
فرهنگ فارسی عمید
قریه ای است در یک فرسنگی جنوبی رامهرمز، (فارسنامۀ ناصری)، ظاهراً صورتی از باستی است و رجوع به باستی شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
در تحفهالاحباب میوه ای را گویند که توی درخت (؟) باشد و باشین هم روایت شده. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 180). باشتین. (ناظم الاطباء). رجوع به باشتین شود
لغت نامه دهخدا
نام قلعۀ معروفی که در محله ای بهمین نام سابقاً در نزدیک پاریس ساخته شده بود و سالها زندان بزرگ و عمومی فرانسه محسوب میشد، اولین سنگ بنای قلعۀ باستیل در 22 آوریل 1370 میلادی نهاده شد و قصد از آن دفاع از پاریس در برابر انگلیسیها بود، در جنگ معروف سنت کانتن هانری دوم باستیل را تعمیر و تقویت کرد، از زمان شارل ششم بود که باستیل به عنوان زندان مورد استفاده قرار گرفت، معذلک تاحدود دو قرن باستیل صورت قلعۀ دفاع نظامی داشت، از طرف ریشلیو این قلعه رسماً بصورت زندان عمومی انتخاب شد، این محل سالها زندان آزادیخواهان فرانسه بود، در طی قرن هجدهم وضع عمومی باستیل تغییر یافت، در زمان سلطنت لویی شانزدهم مجموعاً 240 تن زندانی به باستیل سپرده شدند در حقیقت در این ایام زندانیان این قلعه افراد معین و معدودی بودند، باستیل در 14 ژویه 1789 میلادی نزدیک ساعت 5 بعدازظهر به دست انقلابیون تسخیر شد و این فتح در حکم نتیجۀ قطعی انقلاب فرانسه بود، هزاران هزار جمعیت هنگام صبح متوجه کاخ انوالید شدند و سپس برای به دست آوردن اسلحه به باستیل روی نهادند، در برابر انبوه جمعیت مقاومتی چندان نشد، فقط چندین تیر تفنگ و چند گلولۀ توپ رها شد، در میان این جمعیت زنان بسیاری نیز وجود داشتند، صورتی که از نتیجۀ نبرد باستیل به دست آمده، 98 تن مقتول و 68 تن مجروح را نشان میدهد، روز تسخیر باستیل اکنون از اعیاد بزرگ ملی فرانسه محسوب میشود
لغت نامه دهخدا
یکی از رجال سیاسی فرانسه، متولد در پاریس (1800 -1879 میلادی)، از تألیفات او رسالۀ ’تعلیمات عمومی درفرانسه’ است که بسال 1847 میلادی منتشر شد و همچنین ’تاریخ جنگهای مذهبی در فرانسه’ را میتوان نام برد
لغت نامه دهخدا
بندری از بنادر جزیره کرس در دریای مدیترانه، برابر جزیره الب که دارای 22550 تن سکنه است، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1196 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از راستی
تصویر راستی
استقامت، مقابل ناراستی و خمیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاستی
تصویر کاستی
کمی نقصان کم شدگی منقصت مقابل افزونی بیشی: (خداوند هستی و هم راستی از اویست بیشی و هم کاستی)، ضرر زیان، انحراف منحرف شدن کجی کژی: (چنین گفت موبد بشاه جهان که آن گور دیوی بد اندر نهان که بهرام را خواند از راستی پدید آرد اندر روش کاستی)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ماست: مالیده به ماست: ظرف ماستی شده، ماست فروش، حرف برخورنده متلک. یا ماستی بکسی گفتن، متلک گفتن بدو نقطه ضعف او را برخش کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براستی
تصویر براستی
حقاً، الحق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیستی
تصویر بیستی
سکه ایست معادل بیست درم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسری
تصویر باسری
((سَ))
سپری، تمام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راستی
تصویر راستی
صداقت، حقیقت، درستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاستی
تصویر کاستی
نقصان، کم شدگی، کم خردی، نادانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راستی
تصویر راستی
صداقت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از براستی
تصویر براستی
در حقیقت، صادقانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاستی
تصویر کاستی
تقصان، نقیصه، نقص، معضل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راستی
تصویر راستی
Straightness, Veracity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راستی
تصویر راستی
rectitude, véracité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راستی
تصویر راستی
rectitud, veracidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از راستی
تصویر راستی
kelurusan, kejujuran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از راستی
تصویر راستی
सीधेपन , सत्यता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از راستی
تصویر راستی
rechtheid, waarachtigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راستی
تصویر راستی
прямолінійність , правдивість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راستی
تصویر راستی
rettitudine, veridicità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راستی
تصویر راستی
retidão, veracidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راستی
تصویر راستی
直率 , 真实性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راستی
تصویر راستی
prostota, prawdziwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راستی
تصویر راستی
Geradheit, Wahrhaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راستی
تصویر راستی
прямота , правдивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راستی
تصویر راستی
יֹשֶׁר , אֱמֶת
دیکشنری فارسی به عبری